نوشته شده توسط : زهرا هاشمی

درد فراق یوسف زهرا شدید شد

                                            یعقوب روزگار دو چشمش سپید شد

در پیشگاه یوسف زیبای فاطمه

                                              صدها هزار یوسف مصری عَبید شد

از عشق ناله خیزد و  از هِجر، درد و غم

                                                غم ناله میکند که فراقت مَدید شد

 

الهم عجل لولیک الفرج



:: بازدید از این مطلب : 513
|
امتیاز مطلب : 31
|
تعداد امتیازدهندگان : 8
|
مجموع امتیاز : 8
تاریخ انتشار : شنبه 30 فروردين 1393 | نظرات ()
نوشته شده توسط : زهرا هاشمی

یعقوب سراج می‏‏گوید: خدمت امام صادق رسیدم دیدم حضرت ایستاده نزدیک گهواره پسرش ابوالحسن موسی(امام کاظم) و او در گهواره است پس با فرزندش زمانی طولانی سخن می‏گفت: من آنجا نشستم تا حضرت فارغ شد: پس برخاستم به سوی امام صادق، حضرت فرمود: برو نزدیک مولای خود و بر او سلام کن، من نزدیک ابوالحسن موسی شدم و بر او سلام کردم، آنحضرت به زبان فصیح سلام مرا جواب داد و آنگاه فرمودند: برو تغییر بده اسم دخترت را که دیروز نام او نهاده‏ای، زیرا آن اسمی است که حقتعالی مبغوض دارد ( دشمن میدارد) آنرا، یعقوب گفت که حق تعالی دختری به من کرامت فرموده بود و من او را حُمِیرا( نام دیگر عایشه بوده) نام گذاشته بودم، امام صادق فرمود: اطاعت کن امر مولای خود را تا رشد یعنی راه راست نصیب تو شود. پس من اطاعت کرده و اسم او را تغییر دادم.



:: بازدید از این مطلب : 693
|
امتیاز مطلب : 32
|
تعداد امتیازدهندگان : 8
|
مجموع امتیاز : 8
تاریخ انتشار : شنبه 17 اسفند 1392 | نظرات ()
نوشته شده توسط : زهرا هاشمی

پیامبر گرامی اسلام(ص): لا تُضَیِّعُوا صَلاتَکُمْ، فَإنَّ مَنْ ضَیَّعَ صَلاتَهُ، حُشِرَ مَعَ قارُونَ وَ هامانَ، وَ کانَ حَقّاً عَلی اللّهِ أنْ یُدْخِلَهُ النّارَ مَعَ الْمُنافِقینَ نماز را سبک و ناچیز مشمارید، هرکه نسبت به نمازش بی اعتنا باشد و آن‏را سبک و ضایع گرداند همنشین قارون و هامان خواهد گشت و بر خداست که او را همراه منافقین در آتش داخل کند.[1]



.[1] وسائل الشّیعة، ج 4، ص 30



:: بازدید از این مطلب : 433
|
امتیاز مطلب : 30
|
تعداد امتیازدهندگان : 8
|
مجموع امتیاز : 8
تاریخ انتشار : جمعه 12 مهر 1392 | نظرات ()
نوشته شده توسط : زهرا هاشمی

امام باقر(ع): اِنّ اوّلَ ما يُحاسب بِهِ العبدَ الصلاةَ ، فاِن قُبلت قُبِل ماسِواها واِن رُدَّت رُدَّ ما سواها نخستين عملي كه از بنده مورد محاسبه قرار مي‏گيرد نماز است، اگر نماز قبول گردد سایر اعمال نیز پذیرفته شده و اگر رد شود سایر اعمال نیز مردود می‏‏گردد.[1]

پیامبر گرامی اسلام(ص): أول ما يُنْظَرُ في عَمَلِ العَبدِ في يومِ القيامةِ في صلاتِهِ فاِن قُبِلَتْ نُظِرَ في غَيْرها واِن لَمْ تقبل لم يُنْظَر في عَمَلِهِ بِشَيءٍ اولين عملي كه درروز قيامت در پرونده اعمال بندگان به آن توجه مي شودنماز است، پس اگر قبول شد به ديگر اعمال توجه مي‏شود و اِلاّ اصلا نگاه به غير آن نمي‏شود.[2]

امیرالمومنین(ع)  : أنّ كُلَّ شيءٍ مِنْ عَمَلِكَ تَبَعٌ لِصَلاتِكَ تمامي اعمال انسان تابع نماز وي مي‏باشد.[3]



.[1] الکافی ج3 ص 268،  بحارالانوار ج 83 ،ص 25 ، ح 46

.[2] بحارالانوار ج 82  ص 227 ح 53

.[3] نهج البلاغه دشتی نامه 27 ، ص 510



:: بازدید از این مطلب : 651
|
امتیاز مطلب : 27
|
تعداد امتیازدهندگان : 8
|
مجموع امتیاز : 8
تاریخ انتشار : جمعه 12 مهر 1392 | نظرات ()
نوشته شده توسط : زهرا هاشمی

           ما را  ز خاندان کرم آفریده اند           

یک موج از تلاطم یَم آفریده اند

 

 

          مارا فدائیان پسرهای فاطمه 

 مارا شهید میر وعلم آفریده اند

 

 

  مارا به اعتبار عنایات فاطمه            

   گریه کنان حضرت غم آفریده اند

 

 

    هریک زما حریف دو صد لشکر یزید     

زین رو  ز  شیعه عده کم آفریده اند

 

           دجالها و حرمله ها را مهاجم و...          

مارا مدافعان حرم آفریده اند

 

شاعر: شجاد شکری فرزند شهید بزرگوار محمد رضا شاکری



:: بازدید از این مطلب : 407
|
امتیاز مطلب : 27
|
تعداد امتیازدهندگان : 8
|
مجموع امتیاز : 8
تاریخ انتشار : جمعه 22 شهريور 1392 | نظرات ()
نوشته شده توسط : زهرا هاشمی

از بزرگوران و خیرین عزیز که میخواهند توشه ای برای آخرت خود تهیه کنند درخواست میکنیم مارا یاری کنند تا کتابی که در فضائل ائمه اطهار و اعتقادات شیعه در دست تهیه است اما به دلیل گرانی کاغذ بودجه لازم برای چاپ آن را نداریم با یاری خداوند متعال و عنایت ائمه اطهار و کمک شما محبین و شیعیان بزرگوار به چاپ برسانیم درخواست میشود کسانی که میخواهند مارا یاری کنند برای کسب اطاعات بیشتر به این آدرس ایمیل ارسال کنند. mohammad.kokabi1391@gmail.com هزینه تقریبی آن بیست میلیون تومان است.



:: بازدید از این مطلب : 461
|
امتیاز مطلب : 26
|
تعداد امتیازدهندگان : 8
|
مجموع امتیاز : 8
تاریخ انتشار : یک شنبه 10 شهريور 1392 | نظرات ()
نوشته شده توسط : زهرا هاشمی

امام صادق: همانا منكر امامت, بدترينِ انكاركنندگان استالافین ص13 البحث الثاني



:: بازدید از این مطلب : 742
|
امتیاز مطلب : 25
|
تعداد امتیازدهندگان : 8
|
مجموع امتیاز : 8
تاریخ انتشار : چهار شنبه 23 اسفند 1391 | نظرات ()
نوشته شده توسط : زهرا هاشمی

حضرت على بن الحسين خطاب به شخصی به نام زائده فرمودند: خبر به من رسيده كه گاهى به زيارت قبر ابى عبد اللَّه الحسين مى‏روى؟ عرض كردم: همان طور است كه خبر به سمع شما رسيده. حضرت فرمودند: براى چه مبادرت به چنين فعلى مى‏ورزى در حالى كه تو نزد سلطان مكانت و منزلتى داشته و وى كسى است كه توان اين را ندارد ببيند شخصى به ما محبّت داشته و ما را بر ديگران برترى مى‏دهد و فضائل ما را ذكر مى‏كند و حقّى كه از ما بر اين امّت واجب است را رعايت مى‏نمايد؟ محضر مباركش عرض كردم: به خدا سوگند قصدم از اين فعل فقط رضايت خدا و رسول خدا بوده و از غضب و سخط كسى كه بر من غضب نمايد ترس و وحشتى ندارم و امر مكروهى كه از ناحيه اين فعل به من برسد هرگز در سينه‏ام گران و سنگين نيست و بر من قابل تحمّل مى‏باشد. حضرت فرمودند: تو را به خدا سوگند امر چنين است؟ عرض كردم: به خدا سوگند امر چنين است. حضرت سؤالشان را سه بار تكرار فرموده و من نيز جوابم را سه بار بازگو نمودم. سپس حضرت فرمودند: بشارت باد ترا، بشارت باد ترا، بشارت باد تو را، لازم شد خبر دهم تو را به حديثى كه نزد من بوده و از احاديث نخبه و برگزيده‏اى است كه جزء اسرار مخزونه مى‏باشد و آن اين است: زمانى كه در طَف (كربلا) آن مصيبت به ما وارد گشت و پدرم و تمام فرزندان و برادران و جميع اهلش كه با او بودند كشته شدند و حرم و زنان آن حضرت را بر روى شتران بى‏جهاز نشانده و ما را به كوفه برگرداندند پس به قتلگاه ايشان چشم دوختم و ابدان طاهره ايشان را برهنه و عريان ديدم كه روى خاك افتاده و دفن نشده‏اند، اين معنا بر من گران آمد و در سينه‏ام اثرش را يافته و هنگامى كه از ايشان چنين منظره‏اى را مشاهده كردم‏ اضطراب و بى‏آرامى در من شدت يافت به حدّى كه نزديك بود روح از كالبدم خارج گردد، اين هيئت و حالت را وقتى عمّه‏ام زينب كبرى دختر على بن ابى طالب از من مشاهده نمود فرمود: اين چه حالى است از تو مى‏بينم، اى يادگار جدّ و پدر و برادرم چرا با جان خود بازى مى‏كنى؟!! من گفتم: چگونه جزع و بيتابى نكنم در حالى كه مى‏بينم سرور و برادران و عموها و پسر عموها و اهل خود را در خون خويش طپيده، عريان و برهنه بوده، جامه‏هايشان را از بدن بيرون آورده‏اند، بدون اينكه كفن شده يا دفن گرديده باشند، احدى بالاى سرشان نبوده و بشرى نزديكشان نمى‏شود گويا ايشان از خاندان ديلم و خزر مى‏باشند؟!! عمّه‏ام فرمود: آنچه مى‏بينى تو را به جزع نياورد، به خدا سوگند اين عهد و پيمانى بوده كه رسول خدا با جدّت امير المؤمنين و پدرت سيّد الشهداء و عمويت امام مجتبى نموده و خداوند متعال نيز از گروهى از اين امت كه در عداد ستمكاران و سركشان نمى‏باشند پيمان گرفته است ايشان در بين اهل آسمان‏ها معروف و مشهورند كه اين اعضاء قلم شده را جمع كرده و دفن نموده و اين اَبدان و اجسام خون آلود را به خاك سپرده و در اين سرزمين براى قبر پدرت سيد الشهداء نشانه‏اى نصب كرده كه اثرش هيچ گاه كهنه نشده و گذشت شب و روز آن را محو نمى‏كند، و بسيارى از پیشوایان كفر و اِلحاد و اَبناء ضِلالت و گمراهى سعى در نابود كردن آن مى‏نمايند اما به جاى اينكه رسم و نشانه آن از بين رود ظاهرتر و آشكارتر مى‏گردد.[1]

توضیح: آری عده بسیار زیادی از پیشوایان ضلالت و گمراهی در طول تاریخ سعی داشته اند تا سنت عزاداری برای سیدالشهدا را زیر سوال برده و اینگونه مجالس دیگر برگزار نگردد اما همانگونه که حضرت زینب ام المصائب وعده فرمودند نه تنها این مجالس کمرنگ تر و یا نابود نگشته بلکه روز به روز بر شکوه و عظمت و وسعت این مجالس افزوده میگردد و همه این سخنان یاد آور این کلام گهربار از رسول خداست که میفرماید: همانا محبت حسین حرارتی در دلهای مومنان ایجاد کرده که هرگز خاموش نمیگردد


[1]. کامل الزیارات باب 88


:: بازدید از این مطلب : 755
|
امتیاز مطلب : 27
|
تعداد امتیازدهندگان : 8
|
مجموع امتیاز : 8
تاریخ انتشار : چهار شنبه 23 اسفند 1391 | نظرات ()
نوشته شده توسط : زهرا هاشمی

حمّد بن عبد اللَّه بن جعفر حميرى، از پدرش، از على بن محمّد بن سالم، از محمّد بن خالد، از عبد اللَّه بن حمّاد بصرى، از عبد اللَّه بن عبد الرحمن اصم، از مسمع بن عبد الملك كردين بصرى نقل كرده كه وى گفت: امام صادق خطاب به من فرمودند:...آيا ياد مى‏كنى مصائبى را كه براى سیدالشهداء فراهم كرده و آزار و اذيت‏هائى كه به حضرتش روا داشتند؟ عرض كردم: آری. حضرت فرمودند: آيا به جزع و فزع مى‏آئى؟ عرض كردم: بلى به خدا قسم و بخاطر ياد كردن مصائب آن بزرگوار چنان غمگين و حزين مى‏شوم كه اهل و عيالم اثر آن را در من مشاهده مى‏كنند و چنان حالم دگرگون مى‏شود كه از خوردن طعام و غذا امتناع نموده و بوضوح علائم حزن و اندوه در صورتم نمايان مى‏گردد. حضرت فرمودند: خدا رحمت كند اشک‏هاى تو را (يعنى خدا بواسطه اين اشک‏ها تو را رحمت‏ نمايد)، بدان قطعا تو از كسانى محسوب مى‏شوى كه به خاطر ما جَزَع نموده و به واسطه سُرور و فَرَحِ ما مَسرور گشته و بخاطر حُزنِ ما مَحزون گرديده و بجهت خوف ما خائِف بوده و هنگام مأمون بودن ما در امان هستند، توجه داشته باش حتما و عَنقَريب هنگام مرگ اجدادم را بالاى سرت خواهى ديد كه به ملك الموت سفارش تو را خواهند نمود و بشارتى كه به تو خواهند داد برتر و بالاتر از هر چيزى است و خواهى ديد كه ملك الموت از مادر مهربان به فرزندش به تو مهربان‏تر و رحيم‏تر خواهد بود. مسمع مى‏گويد: سپس حضرت گريستند و اشکهاى مباركشان جارى شد و من نيز با آن جناب اشک ريختم، پس از آن حضرت فرمودند: الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي فَضَّلَنا عَلى‏ خلقه بالرّحمة و خصّنا اهل البيت بالرّحمة اى مسمع از هنگامى كه امير المؤمنين شهيد شدند زمين و آسمان بر ما ترحم نموده و مى‏گريند و موجودى بيشتر از فرشتگان بر ما گريه نكرده است، ايشان اشك‏هايشان لا ينقطع جارى بوده و هرگز قطع نمى‏شود. توجّه داشته باش احدى بخاطر ترحم بما و بجهت مصائبى كه بر ما وارد شده گريه نمى‏كند مگر آنكه قبل از آمدن اشک از چشمش حقتعالى او را رحمت خواهد نمود و وقتى اشک‏ها بر گونه‏هايش جارى گشت در صورتى كه يك قطره از آنها در جهنّم بيفتد حرارت و آتش آن را خاموش و آرام مى‏كند كه ديگر براى آن حرارتى پيدا نمى‏شود. دانسته باش كسى كه به خاطر ما قلبش دردناك شود، در روزى كه مرگش فرا برسد و ما را مشاهده نمايد سرور و نشاطى برايش پيدا شود كه پيوسته اين سرور در او بوده تا در كنار حوض بر ما وارد گردد و هنگامى كه محبّ و دوست‏دار ما اهل بيت بر حوض كوثر وارد شود سرور و فرح خاصّى در كوثر پيدا شود به حدّى كه انواع و اقسام اطعمه‏اى را به او چشانده كه وى مايل‏ نيست طعم آن غذاها زائد گردد. اى مسمع: كسى كه از آن حوض يك جرعه بياشامد هرگز بعد از آن تشنه نشده و ابدا طلب آب نكند.[1]

توضیح: آری این پاداشی است برای مومنان راستین و پیروان حقیقی سیدالشهداء که با دارا بودن معرفت نسبت به سیدالشهداء در مصائب ایشان گریه میکنند و هرکس به نسبت ظرفیت و مراتب مختلف ایمان از پاداش بهره مند میگردد هرچه شخص مراتب بالاتری از ایمان را داشته باشد سهم بیشتری از این پاداش عظیم را خواهد برد
 



 کامل الزیارات باب32ح6          . [1]


:: بازدید از این مطلب : 426
|
امتیاز مطلب : 24
|
تعداد امتیازدهندگان : 7
|
مجموع امتیاز : 7
تاریخ انتشار : چهار شنبه 23 اسفند 1391 | نظرات ()
نوشته شده توسط : زهرا هاشمی

عبدالله بن سنان می‌گوید: به امام صادق عرض کردم: فدایت شوم پدرت درباره انفاق در راه حج می‌فرمودند به هر درهمی که در این راه خرج کنی برای او هزار درهم حساب می‌شود. کسی که در مسیر زیارت حسین انفاق می‌کند برای او چیست؟ حضرت فرمودند: به هر درهمی که در این مسیر صرف می‌کند: هزار هزار هزار(تا ده مرتبه هزار را تکرار کردند) برای او حساب می‌شود و علاوه بر این رضایت و خشنودی خداوند و دعای خیر پیامبر اکرم و امیرالمومنین و ائمه معصومین برای اوست کامل الزیارات باب46 حدیث4

 
امام صادق فرمودند:كسى كه به زيارت قبر حضرت ابا عبد اللَّه الحسين عليه السّلام رود محققا به رسول خدا و به ما اهل بيت احسان نموده و غيبتش جايز نبوده و گوشتش بر آتش حرام است و در مقابل هر يك درهمى كه انفاق كرده خداوند متعال انفاق اهالى و سكنه ده هزار شهرهائى كه در كتابش مضبوط و معلوم است را به او اعطاء مى‏فرمايد و بدنبال آن حوائج و نيازمندى‏هايش را روا مى‏فرمايد و آنچه را كه از خود باقى گذارد حقتعالى حافظ آنها است و در خواست و سؤال چيزى از خدا نمى‏كند مگر آنكه بارى تعالى اجابتش مى‏فرمايد اعم از آنكه سريع و بدون مهلت حاجتش را روا كرده يا با تأخير و مهلت آن را برآورده نمايد. کامل الزیارات باب46 حدیث1
 
 
محضر مبارك امام صادق عليه السّلام عرضه شد: فدايت شوم چه مى‏فرمائيد در باره كسى كه با داشتن قدرت زيارت آن حضرت را ترك مى‏كند؟حضرت مى‏فرمايند: مى‏گويم:اين شخص عاق رسول خدا صلّى اللَّه عليه و آله و سلّم و عاق ما اهل بيت مى‏باشد و امرى كه به نفع او است را سبك شمرده است. و كسى كه آن حضرت را زيارت كند:خداوند متعال حوائجش را برآورده نمايد و آنچه از دنيا مقصود او است را كفايت فرمايد.و نيز زيارت آن حضرت موجب جلب رزق براى زائر مى‏باشد.و آنچه در اين راه انفاق كرده بر او باقى مانده و جانشين و يادگارش خواهد بود و همچنين زيارت آن حضرت موجب مى‏شود:گناهان پنجاه ساله او آمرزيده شده و وى به اهلش بازگردد در حالى كه بر عهده‏اش نه وزر و وبالى بوده و نه لغزشى و آنچه از گناه در صحيفه اعمالش ثبت‏شده جملگى محو و پاك مى‏گردد. اگر زائر در سفر زيارت فوت شود فرشتگان نازل گشته و او را غسل مى‏دهند و نيز درب‏هائى از بهشت به روى او گشوده مى‏شود و نسيم خوش آن در قبر بر او وزيده و در قبر پراكنده و منتشر مى‏گردد. و اگر وى در سفر زيارت سالم و از گزند مرگ در امان ماند دربى به روى او گشوده مى‏شود كه رزق و روزى وى از آن نازل مى‏گردد و در مقابل هر درهمى كه انفاق كرده ده هزار درهم قرار داده مى‏شود و آن را براى وى ذخيره كرده و هنگامى كه محشور شد و از قبر بيرون آمد به او گفته مى‏شود: در مقابل هر درهمى كه در سفر زيارتت خرج كردى ده هزار درهم مال تو است و خداوند به تو نظر نموده و آنها را نزد خودش براى او ذخيره كرد.  کامل الزیارات باب46 حدیث2
توضیح: و هرکسی به قدر ظرفیت خود بهره مند از این میگردد و همه اینها باید همراه با معرفت و پیروی از سیدالشهداء باشد
                       
 
شخصی محضر مبارك امام عليه السّلام مشرف شد و به آن جناب عرض كرد:اى پسر رسول خدا! آيا پدر بزرگوار شما زيارت بشود؟حضرت فرمودند:بلى و علاوه بر آن نزد آن جناب نماز نيز خوانده شود ولى بايد توجه داشت كه نماز را پشت قبر بخوانند و بر آن مقدّم نشوند.ذراوى مى‏گويد:چه اجرى است براى كسى كه آن حضرت را زيارت كند.حضرت فرمودند:بهشت، مشروط به اينكه از آن جناب پيروى كرده و به حضرتش اقتداء نمايد.راوى مى‏گويد:كسى كه از روى بى‏ميلى و عدم رغبت زيارت آن حضرت را ترك كند چه براى او مى‏باشد؟حضرت فرمودند:در روز حسرت، حسرت فراوانی خواهد خورد.عرض كرد: چه اجر و ثوابى است براى كسى كه نزد قبر آن جناب اقامه كند؟حضرت فرمودند:در مقابل هر روز هزار ماه منظور مى‏گردد.عرض كرد:كسى كه در راه سفر متحمّل هزينه شده و در نزد قبر مطهّر انفاقاتى نمايد چه اجر و ثوابى دارد؟حضرت فرمودند:در مقابل هر درهمى كه انفاق و خرج كرده هزار درهم برايش منظور مى‏شود.کامل الزیارات باب46 حدیث3  
                 
 
محضر مبارك امام عليه السّلام عرضه داشتند: چه اجر و ثوابى است براى كسى كه نزد قبر مطهّر آن حضرت (حضرت امام حسين عليه السّلام) نماز بخواند؟حضرت فرمودند:كسى كه نزد قبر آن جناب دو ركعت نماز بخواند چيزى را از خدا نخواسته مگرآنكه حق تعالى آن را به وى اعطاء مى‏فرمايد.عرض كردم: چه اجر و ثوابى است براى كسى كه از آب فرات غسل كرده و سپس به زيارت آن حضرت رود؟ امام عليه السّلام فرمودند:هنگامى كه با اراده زيارت آن حضرت از فرات غسل مى‏كند تمام گناهانش ريخته شده و پاك مى‏گردد مثل اينكه تازه از مادر متولد گرديده.عرض كردم: ثواب و اجر كسى كه خودش بخاطر جهتى نمى‏تواند به زيارت رود ولى ديگرى را مجهّز ساخته و به زيارت فرستاده چه مى‏باشد؟
حضرت فرمودند:در مقابل هر يك درهمى كه خرج كرده خداوند متعال به قدر كوه احد از حسنات به وى داده و چند برابر هزينه‏اى را كه متحمل شده برايش باقى مى‏گذارد و نيز بلاهائى كه نازل شده را از وى دور مى‏گرداند و همچنين مال و دارائى وى را حفظ و نگهدارى مى‏فرمايد. کامل الزیارات باب46 حدیث5


:: بازدید از این مطلب : 736
|
امتیاز مطلب : 24
|
تعداد امتیازدهندگان : 7
|
مجموع امتیاز : 7
تاریخ انتشار : چهار شنبه 23 اسفند 1391 | نظرات ()
نوشته شده توسط : زهرا هاشمی

 

امام باقر فرمود: اگر مردم مى دانستند كه در زيارت قبر حسينچه فضل و ثوابى است حتماً از شوق و ذوق قالب تهى مى كردند و به خاطر حسرت ها نفس هايشان به شماره افتاده و قطع خواهد شد. راوى گويد: عرض كردم در زيارت آن حضرت چه اجر و ثوابى مى باشد؟ حضرت فرمودند: كسى كه از روى شوق و ذوق به زيارت آن حضرت رود خداوند متعال هزار حج و هزار عمره قبول شده برايش مى نويسد و اجر و ثواب هزار شهيد از شهداى بدر و اجر هزار روزه دار و ثواب هزار صدقه قبول شده و ثواب آزاد نمودن هزار بنده كه در راه خدا آزاد شده باشند برايش منظور مى شود و پيوسته در طول ايام سال از هر آفتى كه كمترين آن شيطان باشد محفوظ مانده و خداوند متعال فرشته كريمى را بر او موكل كرده كه وى را از جلو و پشت سر و راست و چپ و بالا و زير قدم، نگهدارش باشد و اگر در اثناء سال فوت كرد فرشتگان رحمت الهى بر سرش حاضر شده و او را غسل داده و كفن نموده و برايش استغفار و طلب آمرزش كرده و تا قبرش مشايعتش نموده و به مقدار طول شعاع چشم در قبرش وسعت و گشايش ايجاد كرده و از فشار قبر در امانش قرار داده و از خوف و ترس دو فرشته منكر و نكير بر حذرش مى دارند و برايش دربى در بهشت مى گشايند و كتابش را به دست راستش مى دهند و در روز قيامت نورى به وى اعطاء مى شود كه بين مغرب و مشرق از پرتو آن روشن گردد. منادى ندا مى كند: اين كسى است كه از روى شوق حسين را زيارت كرده و پس از اين ندا احدى در قيامت باقى نمى ماند مگر آنكه تمنا و آرزو مى كند كه كاش از زوّار آن حضرت مى بود کامل الزیارات باب56 حدیث3
 
در حدیث دیگری امام باقر فرمودند: اگر مردم می‌دانستند چه فضیلتی در زیارت حسین است، از شوق، جان می‌سپردند و نفسشان از روی حسرت و اندوه قطع می‌شد توضیح: یعنی کسانی که به زیارت ایشان نرفته اند پس از فهمیدن فضائل زیارت ایشان گویی از شدت حسرت و اندوه از دست دادن چنین فضیلتی میخواهند جان دهند. راوی می‌گوید: محضر امام صادق شرفیاب شدم، حضرت فرمودند: امسال حج مشرف نشدی؟ عرض کردم: چیزی که حج بروم نداشتم ولی عرفه در کنار قبر حسین بودم. حضرت فرمودند: از آنها که سرزمین منا را درک کردند کم نیاوردی، بعد فرمودند: حقیقتا اگر اکراه این را نداشتم که مردم حج را ترک کنند، هر آینه حدیثی را برای شما (درباره زیارت حسین) بیان می‌کردم که هرگز زیارت آن حضرت را ترک نمی‌کردید

 

 

 

عبداللّه ابن حماد نقل مى كند: روزى امام صادق (ع ) به من فرمود: اى حماد نزد شما فضيلتى هست كه مثل آن به احدى داده نشده است . و گمان ندارم آن چنان كه بايد آن را بشناسيد و بر او محافظت نمائيد! و قيام به حقّ آن كنيد. و از براى آن فضيلت اهلى هست كه ايشان را براى آن كار نام برده اند، و به ايشان توفيق عطاء كرده اند، و اين رحمتى است كه خداوند تعالى به ايشان بخشيده است . پرسيدم : آن فضيلت كه نام برديد و وصف نموديد كدام است ؟ فرمود: زيارت جدّم حسين  است . زيرا كه او غريب است و در زمين غريب مدفون شده است . هر كه به زيارت او مى رود، بر او برمى گريد. و هر كه به زيارت او نمى رود، بر مصيبت او اندوهناك مى باشد و دلش مى سوزد. هر كه او را به ياد مى آورد ترحّم مى كند. و هر كه نظر كند به سوى قبر پسرش در پائين پاى او، در بيابانى كه خويشى و دوستى نزد او نيست و حق او را غصب كردند، و جمع شدند جمعى از كافران و مرتدّان از دين ، و ياورى يكديگر كردند تا او را كشتند، در بيابانى دفن نكرده انداختند، و منع كردند از او آب فراتى كه سگان مى خوردند، و ضايع كردند حق رسول خدا را، و وصيّتى كه در حقّ او و اهل بيتش ‍ كرده بود. پس او مدفون گرديد, جفا يافته در ميان قبرهاى خويشان و شيعيان خود. هر كه نزد او مى رود، وحشت مى يابد از تنهائى او، و دورى از جدّ بزرگوارش . و در منزلى افتاده است كه نمى رود نزد او مگر كسى كه خدا دلش را به ايمان امتحان كرده است ، و حقّ ما را به او شناسانده باشد. پس گفتم : فداى تو شوم من مى رفتم به زيارت آن حضرت ، تا آنكه مبتلا شدم به خدمت خليفه و حفظ اموال او و من نزد ايشان مشهور شده ام. لهذا در اين ولا از براى تقيّه ترك كرده ام و من مى دانم كه زيارت آن حضرت ثواب بسيارى دارد. فرمود كه : مى دانى كه كسى كه به زيارت آن حضرت ميرود چه فضيلت دارد و او را نزد ما چه نيكى ها است. گفتم : نه. فرمود كه : امّا فضيلت زيارت كننده او: پس مباهات مى كنند به او ملايكه آسمان ها و امّا آنچه نزد مابراى او هست پس ترحّم مى كنيم براى او هر صبح و شام  وبه تحقيق كه خبر داد مرا پدرم كه : روضه آن حضرت از روزى كه مدفون شده است هرگزخالى نبوده است از كسى كه صلوات فرستد بر او از ملائكه يا جنيّان يا آدميان يا وحشيان صحرا. و هيچ چيز نيست مگر آرزوى حال زيارت كننده آن حضرت مى كند و خود را از براى بركت بر او مى مالد و به نظر كردن به سوى او اميد خبر مى دارد براى آنكه بركت يافته است به نظر كردن به سوى قبر آن حضرت . بعداز آن فرمودكه: شنيده ام كه قومى از نواحى كوفه و غير ايشان مى روند نزد قبر آن حضرت و زنان مى روند و ندبه و نوحه مى كنند در نيمه ماه شعبان پس بعضى قرآن مى خوانند و بعضى قصّه هاى جانسوز آن حضرت را ذكر مى كنند و بعضى مرثيه مى خوانند؟ گفتم : بلى فداى تو شوم ديدم بعضى از اينهايى كه مى فرمائى . فرمودكه: حمد و سپاس خداوندى را كه در ميان مردم جمعى را مقّرر فرموده است كه مى آيند به سوى ما و ما را مدح مى كنند و مرثيه از براى مصيبت ما مى گويند و مى خوانند. و دشمن ما گردانيده است كسانى را كه طعن كنند بر آنها از خويشان و غير ايشان و استهزاءكنند بر ايشان و قبيح شمارند كردار ايشان را بحارالانوار ج 101 ص 74 - 73 المستدرك ج 2 ص 203 نورالعين ص 108


:: بازدید از این مطلب : 512
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : چهار شنبه 23 اسفند 1391 | نظرات ()
نوشته شده توسط : زهرا هاشمی

شیخ الانبیاء، حضرت ابراهیم وقتی سوار بر اسب بود، از این سرزمین می‌گذشت، پای اسبش لغزید و از اسب زمین خورد و سرش شکست، گفت: الهی ما حدث منی؟ خدایا! چه لغزشی از من سر زده که این چنین شد؟ به اراده الهی اسبش به سخن آمده و گفت: این سرزمین کربلاست و فرزند آخرین پیامبر الهی را در اینجا می‌کشند, به خاطر همدردی با خون پاک آن عزیز زهرا خون سرت جریان پیدا کرد



:: بازدید از این مطلب : 547
|
امتیاز مطلب : 8
|
تعداد امتیازدهندگان : 2
|
مجموع امتیاز : 2
تاریخ انتشار : چهار شنبه 23 اسفند 1391 | نظرات ()
نوشته شده توسط : زهرا هاشمی

وقتی کشتی نوح بر روی آب سیر می‌کرد به سرزمینی رسید که نوح از تلاطم شدید آن ترسید که کشتی غرق شود. گفت: طفت الدنیا و ما اصابنی فرع مثل هذه الارض دنیا را دور زدم و مثل این سرزمین، دلهره و نگرانی به من دست نداد، ‌جبرئیل نازل شد و گفت: "اینجا سرزمین کربلا و قتلگاه حسین فرزند آخرین پیغمبر خدا است." حضرت نوح و اصحابش برای مظلومیت آن حضرت گریه کرده و قاتلینشان را لعنت نمودند.



:: بازدید از این مطلب : 503
|
امتیاز مطلب : 3
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1
تاریخ انتشار : چهار شنبه 23 اسفند 1391 | نظرات ()
نوشته شده توسط : زهرا هاشمی

ابن عباس می‌گوید: به همراه مولایم امیرالمومنین در مسیر صفین بودم، وقتی به دشت کربلا (ساحل فرات) رسیدیم پیاده شدیم. ناگهان آن حضرت با صدای بلند گریه کرده و فرمودند: یابنَ عباس أتعرف هذا الموضع آیا این سرزمین را می‌شناسی؟ عرض کردم: نمی‌شناسم. حضرت فرمودند: اگر مانند من می‌شناختی از اینجا نمی‌گذشتی مگر این که مانند من گریه می‌کردی این را فرمودند و گریه زیادی کردند طوری که اشک از محاسن شریف آن حضرت جاری و بر سینه مبارکشان می‌ریخت. سپس فرمودند: این سرزمین کربلاست، که محل شهادت فرزندم حسین و هفده نفر از نسل من و فاطمه زهرا می‌باشد و مانند مکه و مدینه و بیت المقدس شناخته می‌شود



:: بازدید از این مطلب : 915
|
امتیاز مطلب : 3
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1
تاریخ انتشار : چهار شنبه 23 اسفند 1391 | نظرات ()
نوشته شده توسط : زهرا هاشمی

وجود نازنین امام صادق در هنگام حیاتشان به کَرّات مجالس عزا برای جدشان حسین برپا میکردند و مردم را بسیار به این کار تَرغیب میفرمودند: روزی فُضَیل تصمیم گرفت مجلسی برپا کند به قصد مطلع ساختن حضرت و دعوت ایشان به منزل حضرت مشرف شد اما ایشان را نیافت، فردای آنروز امام صادق به او فرمود: آیا در منزل خود مجلس ماتمی در عزاداری بر مصیبت جدم حسین بر پا نکرده بودی؟ عرضه داشت: آری مولای من حضرت فرمود: چرا مارا از آن مجلس آگاه نکردی؟ عرضه داشت به دنبالتان آمدم اما شما را نیافتم، حضرت فرمود: من نیز در آن مجلس حاضر بودم. فضیل عرض کرد: پس چرا شما را زیارت نکردم!؟ در کجا نشسته بودید؟ حضرت فرمود:آیا هنگام خروج از اتاق پایت به جامه سپیدی برخورد نکرد؟ عرضه داشت: آری، حضرت فرمودند: من آنجا نشسته بودم، فضیل عرضه داشت: چرا کنار در نشسته بودید و به بالای مجلس تشریف نیاوردید؟ حضرت فرمودند: به احترام مادرم، زیرا مادرمان فاطمه در صدر مجلس حضور داشتند. [1]



. ثمرات الاعواد، ج 1، ص 31[1]


:: بازدید از این مطلب : 663
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : چهار شنبه 23 اسفند 1391 | نظرات ()
نوشته شده توسط : زهرا هاشمی

امام حسین: و من نه از روی خودخواهی و یا برای خوشگذرانی و نه برای فساد و ستمگری از مدینه خارج میگردم، بلکه هدفم از سفر امر به معروف و نهی از منکر بوده و خواسته ام از این حرکت اصلاح مفاسد امت و احیا نمودن سنت و قانون جدم رسول خدا و راه و رسم پدرم علی بن ابیطالب است



:: بازدید از این مطلب : 522
|
امتیاز مطلب : 4
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1
تاریخ انتشار : چهار شنبه 23 اسفند 1391 | نظرات ()
نوشته شده توسط : زهرا هاشمی

امام زمان(عج): ما را از شیعیان دور نگه نمی‌دارد مگر اعمال ایشان که به ما می‌رسد و برایمان ناخوشایند و دور از انتظار است



:: بازدید از این مطلب : 671
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : یک شنبه 20 اسفند 1391 | نظرات ()
نوشته شده توسط : زهرا هاشمی

 

امام صادق: اگر زمين يك لحظه از حجت خدا خالي بماند اهل خود را فرو مي‌بلعد.
 
امام باقر: اگر روزی زمین بدون امام و پیشوایی که از ما اهل‌بیت است بماند اهل خود را فرو می‌بلعد و خداوند آنانرا به سخت‌ترین شکل عذاب می‌کند.[1]
 
ابوحمزه می‌گوید خدمت امام صادقعرضه داشتم:‌ آیا زمین بدون امام باقی می‌ماند؟ فرمود: اگر زمین بدون امام باشد البته فرو می‌رود.[2]
 
امام باقر: اگر براى لحظه‌اى وجود امام از زمين برداشته شود, زمين ساكنان خود را چنان درهم و پريشان كند كه درياساكنانش را. [3]
 
امام باقر: اگر زمین لحظه‌اى از وجود امام خالی بماند ساکنان خود را چنان به تلاطم اندازد که امواج دریا ،دریا نشینان را.[4]
 
امام باقر: در پاسخ به علّت نیاز مردم به پیامبر و امام فرمود: برای این‌که دنیا به سامان ماند چه آن‌که خداوند عزّوجل با وجود پیامبر یا امام در روی زمین عذاب را از زمینیان برمی‌دارد.[5]
 
امام عسکری: ای احمد! به راستی که خداوند متعال از روزی که حضرت آدم را آفرید تا روز رستاخیز زمین را از وجود حجّت خود خالی نگذارده و نخواهد گذارد. حجّتی که به برکت وجود او بلا و گرفتاری‌ها از ساکنان زمین دفع شده به وسیلهﻱ او باران می‌بارد و گیاهان از زمین بیرون می‌آید.[6]
 
رسول خدا: ستارگان، امان اهل آسمانند، هر وقت تیره و تاریک شوند، عذابی که به اهل آسمان وعده داده شده، فرا می‌رسد و اهل‌بیتم، پناه امّتم بوده که هر وقت زمین از آنان خالی شود، عذابی که به امّتم وعده داده شده، فرا می‌رسد.[7]
 
امیرالمؤمنین: ما ائمه مسلمین، حجت خدا بر اهل عالم و امان برای اهل آسمان‌ها و زمین هستیم، اگر ما نبودیم زمین ساکنانش را زیر و رو می‌کرد.[8]


[1]. بحارالأنوار: ج37 ص23.
[2]. كافي: ج1 ص17 ح10.
[3].کافی: ج1 ص179 ح12.
[4].کافی: ج1 ص179 ح12.
[5]. بحارالأنوار: ج23 ص19 ح14.
[6]. حديث‌القطره: ج2 ص499.
[7]. المستدرک حاکم: ج3 ص458، کنزالعمال: ج6 ص116، مرقاه علی بن سلطان: ج5 ص610، مجمع‌الزوائد: ج9 ص174، فیض‌القدیر: ج6 ص297، ذخائرالعقبی: ص17 صواعق‌المحرقه: ص111.
[8]. اصول کافی ج1ص179

 



:: بازدید از این مطلب : 737
|
امتیاز مطلب : 5
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1
تاریخ انتشار : یک شنبه 20 اسفند 1391 | نظرات ()
نوشته شده توسط : زهرا هاشمی


امید به رحمت الهی ضروری است. امّا باید در نظر داشت که این امید تا آن‌جا درست و بجاست که در انسان تأثیر سازنده داشته باشد و راه توبه و بازگشت به سوی خداوند را بر روی او بگشاید نه این‌که خود زمینه لغزش‌ها و گناهان باشد و انسان با اتکا به رحمت الهی از اطاعت خداوند سر باز زند و موجبات خشم الهی را فراهم آورد این نوع امید که به گناه و فساد دامن زند امید کاذب یا امید دروغین نامیده می‌شود. و امام باقر از چنین امیدی مارا پرهیز داده و می‌فرمایند: با ترس واقعی از خداوند از چنگال ابلیس بگریز و بپرهیز از امید دروغین. زیرا این‌گونه امیدهای بی‌اساس تو در نگرانی و ترس واقعی (و در معرض خشم پروردگار) قرار می‌دهد.[1]
امام صادق فرمود: روزى جبرئيل محزون و اندوهگين بر پيامبر نازل شد، پيامبر پرسيد: چرا تو را حزين مى‏بينم؟ عرض كرد چرا نباشم؟ در صورتى كه امروز منافيخ دوزخ نهاده شد، پرسيد: منافيخ چيست؟ عرضه داشت: آتش دوزخ است كه خدا دستور داده بود تا هزار سال در آن دميدند، تا سرخ شد، و هزار سال ديگر دميدند تا سفيد شد و هزار سال ديگر دميدند تا سياه شد و اينك آتش دوزخ سياه و تاريك است، اى پيامبر خدا! اگر حلقه‏اى از آن كه طولش هفتاد ذراع است، بر سر كوه‌ها نهاده شود، از حرارت آن ذوب مى‏شوند و اگر قطره‏اى از آب‌های زقوم و ضريع دوزخ در آب‌های جهان بريزند، همه اهل زمین آن از بوى تعفّنش بميرند؟! در اين موقع هم پيامبر  و هم جبرئيل گريان شدند، خداوند به آن دو وحى كرد كه: شما را از گناه ايمن نمودم، كه مستحقّ آتش نشويد، وليكن همواره از من ترسناك باشيد.آياتى كه دربارهﻱ خوف از خدا در قرآن آمده، بسيار است، مانند: وخافُونِ إِنْ كُنْتُمْ مُؤْمِنِينَ از من بترسيد، اگر مؤمن هستيد.فَإِيَّايَ فَارْهَبُونِ پس از من بترسيد. و نيز دربارهﻱقومى مى‏فرمايد: يَخافُونَ رَبَّهُمْ مِنْ فَوْقِهِمْ از خدا كه فوق همه آن‌هاست مى‏ترسند. ولِمَنْ خافَ مَقامَ رَبِّهِ جَنَّتانِ و براى کسی‌که از مقام خدايش بترسد، دو بهشت خواهد بود. و امّا مَنْ خافَ مَقامَ رَبِّهِ و نَهَى النَّفْسَ عَنِ الْهَوى‏ فَإِنَّ الْجَنَّةَ هِيَ الْمَأْوىو امّا کسی‌که از پروردگارش بترسد و نفس را از هوا و هوس باز دارد، پس بهشت جايگاه اوست. إِنَّما يَخْشَى اللَّهَ مِنْ عِبادِهِ الْعُلَماءُ ترس از خدا براى علما است و بس ترس از خدا ميوهﻯ علم است و کسی‌که از خدا نترسد، علم ندارد، و ترس چراغ نفس است و به وسيلهﻱ آن از تاريكى‏هايش بيرون مى‏آيد. ترس صرفا از آن كسى نيست كه اشك از چشمش روان است، و اين معنا خوفى كاذب به حساب مى‏آيد، بلكه شخص ترسان كسى است كه كارهايى را كه مؤاخذه و عذاب داشته ترك كند، و اگر مردم از دوزخ مى‏ترسيدند، چنان‌كه از فقر مى‏ترسند، از آن ايمن مى‏شدند، و گرد گناه نمى‏رفتند. دل مؤمن تا هنگامى كه از صراط نگذشته آرام نمى‏گيرد، و هر كس در دنيا از خدا خوف داشته باشد؛ در آخرت، در امّان خواهد بود.[2]
 
سؤال كرد ابن عباس از پيامبر خدا صفات كسانى را كه از خداوند مي‌ترسند؟ فرمود:‌‌ آن‌ها طايفه‏ئى هستند كه قلوبشان مملوّ از خوف و چشمانشان گريان است و اشك ديدگانشان بر صورتشهایشان جارى است.و مى‏گويند چگونه خوشحال (بهين دنيا) باشيم و حال آن‌كه مرگ بدنبال ما و قبر جايگاه ورود ماست و قيامت وعده‏گاه ما و ما را حضور خداوند خواهند برد و جوارح ما بر اعمال ما شهادت خواهند داد و صراط كه بر جهنّم كشيده شده محل عبور ماست و با پروردگار است حساب (همهﻯ مردم) پس پناه مي‌بريم. به خدا از اعمالى كه مخالف اوامر او باشد در حالی‌که قلوب ما، دانا به اوامرش بوده. به درستى‌كه عمل، ثمرهﻯ علم و خوف ثمره عمل و اميدوارى به خدا ثمره يقين است. و هر كه مشتاق بهشت بوده کوشش ‌کند، در اعمالى كه او را به آن مي‌رساند و هر كه از آتش بترسد دورى ‌کند از اعمالى كه نتيجهﻯ آن آتش است و هر كه دوست بدارد لقاى خدا را خود را مهياى آن ‌کند (از گناهان توبه کرده و خود را از هر خيانتى طاهر نمايد).[3]
 
و شخصى ديگر به خدمت آن‌حضرت عرض‌كرد كه: قومى از شيعيان شما معصيت می‌کنند و مي‌گويند: ما اميدوار به خدائيم، حضرت فرمود: دروغ مي‌گويند، شيعيان ما نيستند، اين‌ها قومى هستند كه امانى و امال ايشان را مضطرب كرده، کسی‌که اميد به چيزى داشته باشد عمل ‏از براى آن می‌کند، به خدا قسم شيعهﻯ ما نيست مگر آن‌كسی‌كه از خدا خوف داشته باشد و پرهيز نمايد از حرام‌ها (و آن وقت اميدوار به خدا باشد). و فرمود كه: جمعى حضور اميرالمؤمنين آمدند و سلام نمودند و عرض ‌كردند ما شيعيان شمائيم! فرمود: نمى‏بينم در شما آثار و سيماى شيعيان، گفتند: آثار و سيماى شيعيان چگونه است؟ فرمود: صورت‌هايشان در بيدارى شب (براى عبادت شبانه) زرد است و اشك ديدگان‌شان جاريست (و از خوف خدا) شكم‌هايشان به پشت چسبيده، و لب‌هايشان به دعا باز است، و كمرشان از خوف خدا (براى ركوع و سجود) خميده است، و از خشوعى كه دارند بروى خاك مى‏نشينند.[4]
 
از على بن محمّد كه حديث را برده تا امام گويد: به امام صادقگفتم: به راستى جمعى از دوستانت به گناهان ‌اندر شوند و مى‏گويند: ما اميدواريم. فرمود: دروغ مى‏گويند، دوستان و پيروان ما نيستند، آنان مردمى هستند که به آرزوهاى بي‌جا دل خوشند، هر كه به چيزى اميد دارد براى آن كار كند و هر كه از چيزى ترسد از آن گريزد.[5]
 
مردى عرض كرد: اى پسر رسول خدا! من گناه مي‌كنم و بعد ناراحت مى‏شوم با اين حال اميد بخشش دارم. حضرت فرمود: اى مرد بترس! از خدا و انجام وظيفه كن با اين حال اميدوار بخشش باش. زيرا كه نيكوترين مردم كسى است كه به خدا گمان خوب داشته باشد و اميدواريش بزرگ و رام‏ترين مردم به خدا باشد و همانا اميرالمؤمنين از همهﻯ گمانش به خدا بهتر و اميدواريش بيشتر و بيمناك‌ترين مردم نسبت به خدا بود. وابهتش از همه مهم‌تر و همچنين بودند. ساير پيامبران در زمان هر يك از آنان هیچ‌کس در اين صفات از‌‌ آن‌ها بهتر نبود. و حضرت اميرالمؤمنين به يارانش فرمود: اگر مى‏توانيد سخت از خدا بترسيد و گمان خود را به او نيكو نمائيد بين اين دو صفت جمع كنيد زيرا كه گمان خوب بنده بپروردگارش به ‌اندازه‏ى ترس از خداست و همانا خوش‏گمان‌ترين مردم به پروردگار همان‌هايند كه سخت بيمناكند پس آرزوها را واگذاريد فعاليت و كوشش كنيد، تا بتوانيد حقّ خالق و مخلوق را ادا كنيد و هر كس كه حقّ خدا را ادا كند برايش دورى از آتش باشد و نيست براى كسى بر خدا حجّتى و نه بين خدا و كسى خويشاونديست.
 
خدا داستان گناه آدمj را مثل نزده، مگر براى بيدارى شما و همانا أميرالمؤمنين چنين بود كه در تسبيحش عرض مى‏كرد: سبحان من جعل خطيئة آدم عبرة لاولاده
منزه است خدائى كه گناه آدم را براى فرزندانش پند و اندرز قرار داد.
 
و مراد حضرت اين است كه آدم پدر شما و تمام انبياست او را گناه‌كار ناميد و از بهشت راند به سوى زمين آدم و مادر شما حوا از برگ‌هاى بهشت خود را پوشاندند به واسطهﻯ‏ نمی‌كنم كسي‌را كه در قلبش به ‌اندازهﻯ خردلى ايمان باشد. و می‌فرماید: به عزّت و جلال خودم قسم در قيامت جمع نمی‌كنم بين کسی‌که ايمان به من آورده باشد با کسی‌که ايمان به من نياورده باشد (چون با ايمان در بهشت است و بى‏ايمان در جهنّم) و حقّيقت اميدوارى: آرزو داشتن به رحمت پروردگار و گمان خوب به او داشتن است. بدان علامت اميدوارى به خدا آنست كه هميشه به اطاعت و عبادت مشغول باشد، و اميدواران به خدا سه قسمند: جمعى عمل صالح به جا مى‏آورند. و اميدوارند كه قبول شود، و دسته ديگر اگر گناهی ‌کنند (توبه کرده و دیگر به آن گناه باز نمیگردند) اميدوارند كه آمرزيده شوند، و جمعى ديگر هستند كه به دروغ اميدوارند، زيرا گناه مي‌نمایند و اصرار بر ارتكاب گناه دارند و سستى در عبادت می‌کنند با وجود اين تمنا دارند كه آمرزيده شوند (و ابدا آمرزيده نشوند).


[1]. بحارالأنوار: ج78 ص164.
[2]. إرشاد القلوب: إلى الصواب الباب الثامن و العشرون: ح7.
[3]. إرشاد القلوب الباب الثامن عشر و صايا و حكم بليغة.
[4]. إرشاد القلوب: ج‏1 الباب التاسع و العشرون ح
[5]. کافی: كتاب الإيمان و الكفر ح6.


:: بازدید از این مطلب : 759
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : شنبه 19 اسفند 1391 | نظرات ()
نوشته شده توسط : زهرا هاشمی

 

محمد بن مسلم گوید: از امام صادق شنیدم که فرمود: خداوند را خلقی است از رحمتش، ایشان را از نور و رحمت خود خلق کرده تا رحمت او را ظاهر کنند، آنان دیده بینای الهی، گوش شنوای پروردگار و زبان گویای او در میان مردمانند، و امین او هستند بر آنچه نازل کرده از عذر یا هشدار یا برهان، به خاطر آنان گناه بندگانش را آمرزیده و ظلم را برطرف کرده و رحمتش را نازل می کند. به سبب ایشان مرده را زنده کرده و زنده را می میراند، و به وسیله آنان آفریدگانش را امتحان کرده و امورش را در میان بندگانش اجرا میکند. عرض کردم: فدای تو گردم، آنها کیستند؟ فرمود: اوصیاء.[1]
 
و آیا اوصیاء غیر از امامان ما هستند که رسول اکرم دستور داده آنها را بشناسیم و کسی که بمیرد و امامش را نشناسد مرگ او مردن در حال کفر و انکار است، و در احادیث بسیار فرموده اند: هرکه بمیرد در حالی که امامش را نشناخته، به مرگ روزگار جاهلیت مرده.[2]

علامه امینی رضوان الله علیه فرموده: این حقیقت روشنی است که کتب صحاح و مسانید اهل سنت آن را ثبت کرده اند و جز خضوع در برابر مفاد آن چاره ای نیست، و اسلام کسی کامل نیست مگر اینکه خود را با آن تطبیق دهد، و در این مورد دو نفر با یکدیگر اختلاف نکرده و کسی درباره آن شکی به خود راه نداده، و این تعبیر اشاره به بدی عاقبت کسی دارد که بدون امام و پیشوا بمیرد و اینکه او از هرگونه سعادت و خوشبختی و رستگاری دور بوده، زیرا که مرگ جاهلیت بدترین نوع مردن یعنی مرگ در حال کفر و انکار است. [3]



[1].التوحید : 167 ح 1، مقصود از اوصیا چهارده معصوم میباشد
[2].بحارالانوار : 23/76 , الاحقاق : 13/86
[3].الغدیر : 1/360


:: بازدید از این مطلب : 712
|
امتیاز مطلب : 4
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1
تاریخ انتشار : شنبه 19 اسفند 1391 | نظرات ()
نوشته شده توسط : زهرا هاشمی

 

امام صادق علیه السلام در تفسیر آیه شریفه الْمَغْضُوبِ عَلَيْهِمْ وَ لاَ الضَّالِّينَ فرمودند: مقصود گمراهان شکاک و پیروانشان و کسانی است که امام را نمیشناسند تفسیر قمی ج1 ص29
 
توضیح: کسانی که امامشان را نمیشناسند یا نسبت به امامشان معرفتی ندارند و این تنها اختصاص به دشمنان و منکران ولایت ائمه معصومین نداشته بلکه کسانی که فقط شیعیان شناسنامه ای بوده و تنها نام شیعه را به همراه دارند اما معرفتی نسبت به امام خود نداشته و از ایشان پیروی نمیکنند یا آنچه از توانایی ها و قدرت والای امام را که می شنوند انکار کرده و قبول و باور آن برایشان سخت بوده یا کسانی که در حق ائمه معصومین غلو کرده و آنها را به مقام خدایی میرسانند و یا مقام امام را پایین آورده و او را با غیر مقایسه میکنند جزو گمراهان محسوب میگردند. زیرا ایشان از صراط مستقیم که همان راه امامست خارج شده و آیا ضلالت و گمراهی چیزی جز اینست
 
پیامبر رحمت: هرکه بمیرد و امام زمانش را نشناسد به مرگ جاهلیت مرده
 
توضیح: مرگ جاهلیت, مرگ در حال کفر و گمراهی و نفاق است
 
امام جانشین رسول خداست که از سوی خداوند برگزیده شده و پاسداری و حفاظت از دین را بر عهده دارد امام باید پس از رسول خدا از تغییر و تبدیل و تحریف دین جلوگیری کرده و با بدعتهای موجود به مخالفت پردازد و دین را از هرگونه خدشه ای که ممکن است به آن وارد شود مصون نگاه دارد
 
همانگونه که پیامبر معصوم از خطا و اشتباه است امام نیز که جانشین رسول خداست باید معصوم باشد و هرگز اشتباهی مرتکب نشود زیرا عقل نیز حکم میکند که جانشین یک معصوم باید معصوم باشد
 
همانگونه که پیامبران برای اثبات حقانیت خود معجزاتی از خود نشان میدهدند تا حقانیتشان بر مردم و بر گمراهان و منکران اثبات شود امام نیز دارای معجزاتست تا حقانیت خود را بر کسانی که ادعای جانشینی رسول خدا را داشته و سایر مردم اثبات کند و حجت را بر آنها تمام کرده و جای هیچگونه عذر و بهانه ای نگذارد
 
امام باید علم غیب داشته باشد تا این خود دلیل دیگری باشد که علم غیب او از ناحیه خداوند متعال است و از آنچه در گذشته اتفاق افتاده و یا در آینده اتفاق خواهد افتاد خبر دهد و علاوه بر علم غیب بر تمامی علوم تسلط کامل داشته باشد از تمام علوم بشری چون طیب ریاضیات و غیره گرفته تا علوم الهی که بشر هرگز به آنها دست پیدا نمیکند و در تمامی این علوم در کاملترین و بالاترین حد ممکن قرار دارد و هیچ بشری به پای امام نمیرسد.
 
امام بر عالم هستی به اذن خداوند تسلط کامل داشته و میتواند به هرجایی از عالم هستی و مافوق آن رفته و هرچیزی را در هر کجای عالم بردارد یا تغییر دهد و تمامی موجودات عالم تحت فرمان امام هستند .
 
و تمامی اینها عنایت خداوند است نسبت به امام و این قدرتی است که خداوند به امام عطا فرموده است و همه اینها که گفتیم تنها ذره ای است از دریای تمام ناشدنی فضائل و مقامات امام


:: بازدید از این مطلب : 536
|
امتیاز مطلب : 2
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1
تاریخ انتشار : جمعه 18 اسفند 1391 | نظرات ()
نوشته شده توسط : زهرا هاشمی

 

عبد الرحمن مى‏گويد: به خدا قسم يزيد ملعون مهلت نيافت و پس از كشتن آن جناب آنچه را كه طالب بود نيافت و از آن بهره‏مند نشد، شب با حالتى مست و خارج از حال طبيعى خوابيد و صبح كرد در حالى كه مرده‏اى بود متغير گويا او را قير اندود كرده‏اند،...و احدى از آنان كه در كشتن سيد الشهداء سلام اللَّه عليه از او تبعيّت كرده يا در محاربه و جنگ با آن سرور مقابل شدند باقى نماندند مگر آنكه يا مبتلا به ديوانگى و يا جذام و يا برص گرديدند و اين امراض در نسل ايشان به ارث باقى ماند خداوند همه آنها را لعن و از رحمت واسعه‏اش دور نمايد. کامل الزیارات باب17ح8


:: بازدید از این مطلب : 584
|
امتیاز مطلب : 5
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1
تاریخ انتشار : پنج شنبه 17 اسفند 1391 | نظرات ()
نوشته شده توسط : زهرا هاشمی

 

امام سجاد مدت بیست سال بر پدر بزرگوارش حسین میگریست، آبی در مقابل آن حضرت نمیگذاشتند مگر اینکه گریه میکرد، بحدی که یکی از غلامانش عرض کرد: آیا وقت آن نرسیده که غصه و اندوه شما به پایان رسیده و گریه شما کم شود؟ امام فرمودند: وای برتو! یعقوب پیامبر دوازده پسر داشت خداوند یکی از آنها را از نظر او پنهان نمود، آنقدر بر او گریست که چشمانش از زیادی گریه نابینا شد، و موهای سرش از غم و اندوه سفید گشت و پشت او از غصه خمید، در حالیکه میدانست پسرش زنده است، اما من با چشمان خود پدر و برادر و عمو و هفده نفر از اهل بیتم را در حالیکه به شهادت رسیده بودند دیدم، پس چگونه غم و اندوه من برطرف شود[1]
 
 
 
 
امام صادق عليه السّلام: حضرت على بن الحسين صلوات اللَّه عليهما تا آخر عمر بر پدرشان میگريستند و طعام و غذائى نبود كه در مقابل حضرت بگذارند مگر آنكه حضرتش بياد حسين عليه السّلام گريه مى‏كردند تا جايى كه غلام حضرت محضر مباركش عرض نمود: فدايت شوم اى پسر رسول خدا مى‏ترسم كه شما هلاك شويد.حضرت فرمودند: تنها درد دل و غم خود را با خدا گويم و از لطف و كرم بى‏اندازه او چيزى دانم كه شما نمى‏دانيد. سپس فرمودند:هيچ گاه محل كشته شدن فرزندان فاطمه عليها السّلام را بياد نمى‏آورم مگر آنكه حزن و اندوه گلویم را مى‏فشارد.[2]
 
 
امام رضا عليه السّلام: هرگاه هلال ماه محرم دیده میشد, دیگر کسی پدرم را خندان نمیدید
 
 
امام رضا عليه السّلام: مصیبت حسین دیده هایمان را مجروح و اشکهایمان را جاری ساخته
 


[1].خصال صدوق ج2ص517، بحارالانوار ج46 ص61ح19
[2]. کامل الزیارات باب 35 حدیث1

 



:: بازدید از این مطلب : 502
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : پنج شنبه 17 اسفند 1391 | نظرات ()
نوشته شده توسط : زهرا هاشمی

پیامبر رحمت: همانا حسین دری است از درهای بهشت

توضیح:  خداوند کسانی را که از حسین علیه السلام در عمل پیروی میکنند (که این پیروی ممکن نیست مگر با انجام واجبات و ترک محرمات و دوستی با دوستان حضرت و بیزاری جستن از دشمنان ایشان) و محبت حسین  در دلهایشان قرار گرفته  و معرفت حقیقی نسبت به حضرت و فضائل و مقامات ایشانرا دارند و با اعمال پسندیده خود موجبات اثبات حقانیت دین اسلام و مذهب تشیع میگردند و در مصائب ایشان گریه و عزاداری کرده و در اهداف حضرتش برای قیام تدبر و تفکر کنند و بدین وسیله به همراه شور حسینی شعور حسینی نیز پیدا میکنند  مورد رحمت و عنایت پروردگار قرار گرفته و به بهشت وارد میگردند و همه اینها به دلیل آبرویی است که خداوند متعال به حضرت سیدالشهدا عنایت فرموده و ایشانرا امام و وسیله هدایت قرار داده و به واسطه همین ارادت شیعیان به مولایشان حسین خداوند آنها را به بهشت وارد میکند



:: بازدید از این مطلب : 521
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : چهار شنبه 16 اسفند 1391 | نظرات ()
نوشته شده توسط : زهرا هاشمی

 

در پاسخ به این شبهه که شیعیان را مشرک می نامند زیرا بر مهر سجده میکنند اولا بت پرستی وشرک یعنی ادمی در برابر شئی مانند بت به نیت پرستش آن سجده  کند اما اعتقاد شیعه بر آنست شخصی که میخواهد بر خداوند متعال سجده کند باید به بهترین وجه ممکن این کار را انجام دهد یعنی بر یک خاک پاکی که از آلودگی و نجاست دور است سجده کند آیا سجده بر خاک پاک بهتر است یا سجده بر فرشی که هرروز عده زیادی با پاهای کثیف خود بر روی آن را راه می روند اگر سنی ها سجده بر مهرپاک را شرک مینامند آنها زمین و فرش را میپرستند که به مراتب بدتر است اما شرک همانگونه که گفتیم یعنی سجده و پرستش غیر خدا و به هیچ وجه سجده برای خدا بر روی یک شیئ پاک شرک نیست اینها حتی معنای شرک را هم به درستی نمیدانند شرک بر چند قسم است یکی شرک خفی به معنای امید داشتن به غیر خدا و امید داشتن به بندگان است زیرا انسان تنها باید به خداوند متعال امید داشته باشد و حتی سر سوزنی به غیر خدا امید نداشته باشد و تنها به بندگان خدا به چشم وسیله هایی نگاه کند که خداوند متعال اراده خود را بوسیله آنها انجام میدهد یعنی اگر خداوند بخواهد کاری برای شما انجام دهد به کمک یک سری اسباب آنرا انجام میدهد مثلا اشخاصی را سر راه آدمی قرار میدهد و آنها را وسیله انجام دادن کار شما قرار میدهد و اینکه شیعه در برآوردن حاجات خود به ائمه اطهار متوسل میشود از آن بزرگواران میخواهد که در نزد خداوند سفارش مارا بکنند تا بواسطه دعا و سفارش آنها خداوند حاجت هایمان را عطا فرماید و اما شرک آشکار همان پرستش غیر خدا می باشد.


:: بازدید از این مطلب : 590
|
امتیاز مطلب : 2
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1
تاریخ انتشار : دو شنبه 14 اسفند 1391 | نظرات ()
نوشته شده توسط : زهرا هاشمی

 

در کتاب شریف ارشادالقلوب ج1 ص176 آورده شده
مرويست از حضرت كاظم عليه السّلام كه روزى عمرو بن عبيد داخل شد بر پدرم حضرت صادق عليه السّلام و سلام كرد و نشست و اين آيه را تلاوت‏نمود: الَّذِينَ يَجْتَنِبُونَ كَبائِرَ الْإِثْمِ وَ الْفَواحِشَ  سوره مبارکه نجم آیه32  و ساكت شد، آن حضرت فرمود چرا ساكت شدى؟ عرض كرد خواستم (بفرمائيد) بدانم گناهان كبيره چيست در كتاب خداى عز و جل (قرآن) فرمود اى عمرو بزرگترين گناهان كبيره شرك بخداست و مشرك محروم از بهشت است چنان كه ميفرمايد: مَنْ يُشْرِكْ بِاللَّهِ فَقَدْ حَرَّمَ اللَّهُ عَلَيْهِ الْجَنَّةَ وَ مَأْواهُ النَّارُ   هر كه براى خدا شريك قائل شود خدا بهشت را بر او حرام گرداند و جايگاهش آتش دوزخ باشد. سوره مبارکه مائده آیه72  و بعد از شرك نااميدى از رحمت خدا است، و هر كه نااميد باشد كافر است چنان كه ميفرمايد وَ لا تَيْأَسُوا مِنْ رَوْحِ اللَّهِ إِنَّهُ لا يَيْأَسُ مِنْ رَوْحِ اللَّهِ إِلَّا الْقَوْمُ الْكافِرُونَ  
 و تنها کافر از رحمت خدا نا امید است سوره مبارکه یوسف آیه78
 قالَ وَ مَنْ يَقْنَطُ مِنْ رَحْمَةِ رَبِّهِ إِلاَّ الضَّالُّونَ
و جز مردم گمراه کسی از لطف خدا نا امید نیست سوره مبارکه حجر آیه 56
پس از آن ایمنی از مکر(عذاب و مهلت) خداست
( ایمن دانستن خود ازعذاب و مغرور شدن به مهلتی که خداوند به آدمی میدهد)
زیرا خداوند متعال میفرماید:
فَلا يَأْمَنُ مَكْرَ اللَّهِ إِلَّا الْقَوْمُ الْخاسِرُونَ
از مكر خدا ايمن نميگردند مگر زيان‏كاران سوره مبارکه اعراف آیه99
 
ديگر عاق پدر و مادر شدن و خداوند عاق را جبّار شقىّ ناميده
وَ بَرًّا بِوالِدَتِي وَ لَمْ يَجْعَلْنِي جَبَّاراً شَقِيًّا سوره مبارکه مریم آیه32
و ديگر قتل مؤمن است بدون حكم شرعى، و خداوند جايگاه قاتل را جهنم قرار داده چنان كه ميفرمايد:
فَجَزاؤُهُ جَهَنَّمُ خالِداً فِيها وَ غَضِبَ اللَّهُ عَلَيْهِ وَ لَعَنَهُ وَ أَعَدَّ لَهُ عَذاباً عَظِيماً
 هر كس مؤمنى را بعمد بكشد مجازات او آتش جهنم است كه در آن هميشه معذب خواهد بود و خدا بر او خشم و لعن كند وعذابى بسيار شديد برايش مهيا سازد. سوره مبارکه نسا آیه93
 و ديگر تهمت و نسبت زنا بكسى دادن، و هر كه چنين تهمتى بزند وعده عذاب باو داده چنان كه ميفرمايد:
لُعِنُوا فِي الدُّنْيا وَ الْآخِرَةِ وَ لَهُمْ عَذابٌ عَظِيمٌ
كسانى كه بافراد با ايمان نسبت زنا داده‏اند (و ميدهند) در دنيا و آخرت ملعون (و محروم از رحمت حق) خواهند بود و بعذاب سخت معذب خواهند شد سوره مبارکه نور آیه23.
و ديگر خوردن اموال يتيم است كه آنهم در آخرت جز عذاب ثمره ديگرى ندارد چنان كه ميفرمايد إِنَّ الَّذِينَ يَأْكُلُونَ أَمْوالَ الْيَتامى‏ ظُلْماً إِنَّما يَأْكُلُونَ فِي بُطُونِهِمْ ناراً وَ سَيَصْلَوْنَ سَعِيراً
 آنان كه اموال يتيمان را بستمگرى ميخورند در حقيقت آنها در شكم خود آتش جهنم فرو ميبرند و بزودى در آتش افروخته خواهند افتاد سوره مبارکه نساء آیه10.
و ديگر فرار از جنگ است (كه بدستور پيغمبر صلّى اللَّه عليه و آله و سلّم و يا امام عليه السّلام و يا نائب خاص پيغمبر و امام واجب شده باشد)
چنان كه ميفرمايد: وَ مَنْ يُوَلِّهِمْ يَوْمَئِذٍ دُبُرَهُ إِلَّا مُتَحَرِّفاً لِقِتالٍ أَوْ مُتَحَيِّزاً إِلى‏ فِئَةٍ فَقَدْ باءَ بِغَضَبٍ مِنَ اللَّهِ وَ مَأْواهُ جَهَنَّمُ وَ بِئْسَ الْمَصِيرُ 
هر كه در روز جنگ فرار كرد همانا بطرف خشم و غضب خدا روى آورده و جايگاهش دوزخ كه بدترين منزل است خواهد بود
سوره مبارکه انفال آیه 16
 
و ديگر خوردن ربا است كه در حق خورندگان ربا ميفرمايد
الَّذِينَ يَأْكُلُونَ الرِّبا لا يَقُومُونَ إِلَّا كَما يَقُومُ الَّذِي يَتَخَبَّطُهُ الشَّيْطانُ مِنَ الْمَسِّ آن كسانى كه ربا ميخورند مبعوث نميشوند در قيامت از قبرهاى خود مگر مانند آنكه شيطان ايشان را مخبط كرده با مس كردن (مثل اينكه ديوانه‏اند). سوره مبارکه بقره آیه275‏
                   
 
 (1) و ديگر سحر و جادو كردن (و ياد گرفتن و ياد دادن آن) است و خداى تعالى در مذمت ساحران فرموده:
وَ لَقَدْ عَلِمُوا لَمَنِ اشْتَراهُ ما لَهُ فِي الْآخِرَةِ مِنْ خَلاقٍ «1» و محققا ميدانستند (و ميدانند) كه هر كه سحر كند (و ياد گيرد و ياد دهد) در عالم آخرت هرگز بهره (از بهشت) نخواهد يافت
سوره مبارکه بقره آیه102
و ديگر زنا كردنست و خداى تعالى وعده عذاب به زناكنندگان داده چنان كه ميفرمايد
وَ مَنْ يَفْعَلْ ذلِكَ يَلْقَ أَثاماً يُضاعَفْ لَهُ الْعَذابُ يَوْمَ الْقِيامَةِ وَ يَخْلُدْ فِيهِ مُهاناً «2» هر كه زنا كند كيفرش را خواهد ديد و عذابش در قيامت مضاعف و دو چندان شود و با ذلت و خوارى بجهنم مخلد و جاويد گردد سوره مبارکه فرقان 68 و 69
و ديگر قسم ناحق ياد كردن است يادكنندگان در آخرت بهره از رحمت الهى ندارند چنان كه ميفرمايد
الَّذِينَ يَشْتَرُونَ بِعَهْدِ اللَّهِ وَ أَيْمانِهِمْ ثَمَناً قَلِيلًا أُولئِكَ لا خَلاقَ لَهُمْ فِي الْآخِرَةِ «3» آنان كه عهد خدا (أوامر و دين) و سوگند خود را به بهائى اندك بفروشند اينان را در آخرت بهره و نصيبى از رحمت خداوندى نيست سوره مبارکه آل عمران آیه77
و ديگر خيانت (بدين و مملكت و اموال و ناموس مردم و غِش در معامله) نمودن است و خائن را نيز بكيفر اعمالش ميرسانند چنان كه ميفرمايد:
وَ مَنْ يَغْلُلْ يَأْتِ بِما غَلَّ يَوْمَ الْقِيامَةِ
 هر كس خيانت كند روز قيامت بكيفر                 
آن خواهد رسيد سوره مبارکه آل عمران آیه161
 
و ديگر ندادن زكاة است و خداى تعالى در حق مانعين زكاة فرموده
يَوْمَ يُحْمى‏ عَلَيْها فِي نارِ جَهَنَّمَ فَتُكْوى‏ بِها جِباهُهُمْ وَ جُنُوبُهُمْ
 روزى كه (آن طلا و نقره و ذخائرشان) در آتش جهنم گداخته شود و پيشانى و پشت و پهلويشان را بدان داغ كنند سوره مبارکه توبه آیه 35.
و ديگر شهادت دروغ و ناحق دادن است و ديگر كتمان شهادت نمودن است (در جايى كه آبرو و يا جان و يا اموال مؤمنى در معرض تلف و خطر باشد)
چنان كه ميفرمايد وَ لا تَكْتُمُوا الشَّهادَةَ وَ مَنْ يَكْتُمْها فَإِنَّهُ آثِمٌ قَلْبُهُ «3» سوره مبارکه بقره آیه 283
 مخفى و كتمان نكنيد شهادت را زيرا هر كس كتمان شهادت كند البته بقلب گناه‏كار است.
و ديگر شراب خوردن است (در بعضى از روايات تمام مسكرات) و خداى تعالى نهى از خوردن شراب و مسكرات ديگر فرموده هم چنان كه نهى فرموده از بت‏پرستى، و ديگر ترك خواندن نماز و يا ترك يكى از واجبات نمودنست و رسول خدا صلّى اللَّه عليه و آله و سلّم در ذم تارك الصلاة فرموده: من ترك الصلاة متعمدا فقد برء من ذمة اللَّه و ذمة رسول اللَّه، هر كه عمدا نماز خواندن را ترك نمايد از امان و پناه خدا و رسولش خارج است.
و ديگر نقض عهد و قطع رحم نمودن است و خداوند ناقض عهد و قاطع رحم را لعن فرموده بقولش كه ميفرمايد
 
أُولئِكَ لَهُمُ اللَّعْنَةُ وَ لَهُمْ سُوءُ الدَّارِ
 براى ايشان است لعن خدا، و منزل‏گاه بد (جهنم) نصيب آنها است،سوره مبارکه رعد آیه25
 پس عمرو بن عبيد از خدمت آن حضرت خارج شد و سخت بخود مى‏پيچيد و گريه شديد مينمود و ميگفت هلاك شد آنكه برأى خود فتوى ميدهد و خود را در فضيلت و علم برابر شما ميداند
 
و فرمود: حضرت رسول صلّى اللَّه عليه و آله اول چيزى كه خدا را بآن معصيت كردند شش خصلت بود، حب دنيا (ى مذمومه) حب جاه و رياست (كه بوسيله ظلم و جور بدست آيد)، حب راحتى (بدن)، حب خواب (بنحوى كه مانع طاعات و باعث ترك اعمال واجبه و مستحبه شود) دوستى زنان، دوستى طعام (هاى رنگارنگ كه سبب غرور و نخوت شود و يا اهميت ندهد كه از حلال بدستش آيد و يا از حرام). (2) و فرمود: غضب ايمان را فاسد ميگرداند چنان كه سر كه عسل را فاسد ميكند. (3) و فرمود: حضرت صادق عليه السّلام غضب كليد هر شرّ و بديست (زيرا كسى كه غضب بر او مستولى شد حركات قبيحه و افعال ناشايسته از او سر ميزند و چه بسا سخنان كفر آميز بگويد و مرتكب محرّمات شود). (4) و فرمود: نبى اكرم صلّى اللَّه عليه و آله و سلّم هر كه خود را حفظ كند از ريختن آبروى مردم خداوند در قيامت لغزشها و گناهان او را عفو فرمايد، و هر كه غضب خود را از مردم باز دارد پروردگار در قيامت عذاب را از او باز ميدارد. (1) و فرمود: در جهنم يك وادى هست كه آن را سقر مينامند و بخداى تعالى از حرارت خود شكايت كرد و اذن گرفت كه نفسى بكشد پس چون اذن يافت چنان نفسى كشيد كه جهنم را سوزانيد و آن جايگاه متكبران است (كه در مقابل مردم تكبّر ميكنند، و يا در برابر خدا، و نماز نميخوانند و عبادات و طاعات ديگر را انجام نميدهند). (2) و فرمود: حضرت باقر عليه السّلام كه پدرم حضرت سجاد عليه السّلام بفرزندان خود ميفرمود: بپرهيزيد از گفتن دروغ در امر بزرگ و كوچك خواه بجد گوئيد و خواه بهزل و شوخى، زيرا كسى كه دروغ كوچك ميگويد بر گفتن دروغ بزرگ جرات پيدا ميكند، مگر نميدانيد كه حضرت رسول صلّى اللَّه عليه و آله و سلّم ميفرمود: پيوسته بنده راست ميگويد تا خدا او را راستگو مينويسد، و بنده‏اى پيوسته دروغ ميگويد تا خدا او را كذاب مينويسد. (3) و فرمود: دروغ باعث خرابى ايمان است. (4) و فرموده: حضرت امير المؤمنين عليه السّلام كه هيچ بنده‏اى طعم و مزه ايمان را نمى‏چشد تا ترك ننمايد دروغ را خواه جدى باشد و خواه هزل و شوخى. (5) و فرموده: سزاوار است بر مؤمن كه دوستى و معاشرت با دروغ- گويان ننمايد. (6) و منقولست كه حضرت عيسى عليه السّلام فرمود هر كه دروغ بسيار گويد ارزش و مهابت و وجهه‏اش بر طرف مى‏شود. (7) و فرمود: حضرت صادق عليه السّلام هر كه ملاقات كند مسلمانان را بدو رو و دو زبان چون در صحراى محشر حاضر شود دو نوع عذاب از آتش‏ جهنم داشته باشد. (1) و فرمود: حضرت باقر عليه السّلام بد بنده‏ايست بنده‏اى كه دو رو و دو زبان باشد كه در حضور برادر (دينى) خود مبالغه در مدح و ثنايش كند و اظهار دوستى و نيكخواهى نمايد و در غياب او بر خلاف آن باشد كه مذمت و غيبت او كند، و اگر عطائى باو كنند حسد برد و اگر ببلائى مبتلا شود او را واگذارد و يارى نكند. (2) و منقولست كه خداى تعالى بحضرت عيسى عليه السّلام وحى فرستاد كه يا عيسى بايد كه قلب و زبان تو در آشكار و پنهان يكى باشد، و تو را ميترسانم از بديهاى نفس خودت، و من عالمم ببديهاى نفس بشر، و سزاوار نيست دو زبان در يك دهان و دو شمشير در يك غلاف و دو دل در يك سينه و دو خيال در يك نفس. (3) و فرموده: حضرت صادق عليه السّلام هر گاه دو نفر مرد از روى قهر از يك ديگر جدا شوند يكى از آنها حتما مستوجب لعنت است و بسا باشد كه هر دو مقصر و مستوجب شوند. (4) و نيز از آن حضرت مرويست كه حضرت رسول صلّى اللَّه عليه و آله و سلّم فرموده اگر دو نفر مسلمان از يك ديگر قهر كنند و از هم دورى جويند و سه روز بر آن حال بمانند و صلح نكنند از دايره اسلام بيرون ميروند و از ميان ايشان ولايت (و اخوت دينى) بر طرف مى‏شود، و هر يك از ايشان كه سبقت گيرد و ابتدا بصلح و سخن گفتن نمايد در قيامت زودتر داخل بهشت خواهد شد. (5) و فرمود: حضرت باقر عليه السّلام شيطان فساد و نزاع بپا ميكند بين مؤمنان تا از يك ديگر قهر كنند و جدا شوند، و شيطان از خوشحالى‏ به پشت در افتد و گويد فائز شدم و غلبه پيدا كردم بر مؤمنان، پس اى گروه مؤمنان هوشيار باشيد و فريب شيطان مخوريد و از يك ديگر جدا نشويد، و خداى رحمت كند كسى را كه بين دو نفر مؤمن را اصلاح كند و ايشان را آشتى دهد. (1) و فرمود: حضرت صادق عليه السّلام چون روز قيامت شود پرده از پرده‏هاى بهشت برداشته شود و باين سبب از پانصد سال راه هر كه را مشامى باشد بوى آن را ميشنود مگر يك طايفه، عرض شد كه آن كيست؟ فرمود، عاق والدين. (2) و فرمود: أدنى مرتبه عاق شدن افّ گفتن بر روى ايشان است، و اگر كلمه‏اى كمتر از اف گفتن بر روى پدر و مادر ميبود خدا از آن نهى ميفرمود چنان كه ميفرمايد: فَلا تَقُلْ لَهُما أُفٍّ وَ لا تَنْهَرْهُما وَ قُلْ لَهُما قَوْلًا كَرِيماً «1» زنهار اف بپدر و مادر نگوئيد و كمترين آزار بآنها نرسانيد و با ايشان با اكرام و احترام سخن نيكو و شايسته گوئيد. (3) و فرمود: هر كه از روى خشم نگاه بپدر و مادر كند اگر چه پدر و مادر بر او ظلم كنند خداوند هيچ نمازى را از او قبول نمى‏كند. (4) و مرويست از حضرت باقر عليه السّلام كه فرمود حضرت رسول صلّى اللَّه عليه و آله و سلّم حذر كنيد و بپرهيزيد از عاق پدر و مادر شدن بدرستى كه بوى بهشت از هزار سال راه شنيده مى‏شود و با وجود اين نميشنود آن را كسى كه قطع رحم كرده باشد و نه پيرمرد زناكار. (5) و نيز از آن حضرت مرويست كه فرمود رسول خدا صلّى اللَّه عليه و آله و سلّم كه خداى سبحان فرموده: بعزّت و جلالم قسم (كه منزّه هستم از جميع نقائص) و بكبريائيم (كه برتر ميباشم از اينكه عقول خلايق بتوانند دريابند بزرگى مرا) و بنور و عظمتم (كه واجد همه گونه كمالاتم و موجودى را بپايه عظمت من نميرسد) و سوگند بعلوّ خودم (كه بالاتر از اين هستم كه كسى گنه مرا دريابد) و بارتفاع شأنم (كه كسى تواند وصف كند مرا) كه اختيار نمينمايد بنده‏اى خواهشها و هواى نفسانى خود را بر اراده و فرموده من مگر آنكه پراكنده ميكنم امورات زندگى او را و روى گردان ميگردانم از او دنيا را تا جايى كه معاش وى مختل شود و هر چه كوشش كند چيزى بدست نياورد مگر آنچه را كه من براى او مقدّر كرده‏ام و بعزّت و جلالت و عظمت و نور و علوّ و ارتفاع و مكان خودم قسم كه اختيار نميكند بنده‏اى خواهش و فرموده مرا بر خواهشها و هواهاى نفسانى خودش مگر آنكه ملائكه‏ها را حافظ و نگهبان او قرار ميدهم و آسمانها و زمين‏ها را ضامن روزى او ميگردانم و معيشت او را برايش جمع ميكنم و براى او مهيّا مينمايم و تجارت هر تجارت‏كننده‏اى را بسوى او ميرسانم و من از براى او هستم بعوض آنكه كسب و تجارت كاسبها و تاجران باطل را ترك كرده و رضاى مرا اختيار نموده. (1) و فرموده: رسول خدا صلّى اللَّه عليه و آله هر كه طلب نمايد خوشنودى مردم را بچيزى كه موجب سخط الهى مى‏شود حقتعالى چنان كند كه از آن جمعى كه توقع مدح از ايشان دارد مذمّت او كنند، و هر كه رضاى خدا را اختيار نمايد بر سخط مردم هر آينه خدا كفايت فرمايد امور او را و برگرداند از او دشمنى هر دشمن را و حسد هر حاسديرا و ظلم هر ظالمى را و هميشه ياور او باشد. (2) و مرويست از حضرت باقر عليه السّلام كه (ولايت و دوستى) حضرت‏ امير المؤمنين عليه السّلام دريست كه خداوند گشوده، هر كه در آن داخل شود مؤمنست (و ايمن از عذاب) و هر كه از آن خارج گرديد كافر است. (1) و فرمود: حضرت صادق عليه السّلام گاه مى‏شود كه مردى گناه ميكند و خداوند با اين حال او را داخل بهشت مينمايد، راوى ميگويد عرض كردم: با اينكه گناه كرده داخل بهشت مى‏شود؟! فرمود بلى زيرا گناه ميكند و هميشه از آن گناه ترسناكست و نفس خود را دشمن ميدارد و ملامت و سرزنش مينمايد، باين جهت خدا او را به بهشت ميبرد. (2) و فرمود: هر كه گناهى را مرتكب شود و بداند كه خداى تعالى بر گناه او مطلعست و اگر بخواهد او را عذاب ميكند و اگر بخواهد او را مى‏آمرزد (چون قائل بخداست و او را بخشنده ميداند) خداوند گناهش را ميبخشد و عفو مينمايد با اينكه توبه نكرده. (3) مرويست از عبد اللَّه «1» بن موسى بن جعفر (ع) كه گفت از پدر بزرگوارم پرسيدم: دو ملكى كه همراه آدمى هستند آيا مى‏فهمند هنگامى كه بنده‏اى اراده حسنات و يا سيئات نمايد؟ فرمود: بوى خوب و متعفن مساويست؟ عرض كردم: نه، فرمود: گاهى كك بنده اراده حسنه و كار خير نمايد خارج مى‏شود از دهانش بوى خوب و معطرى، پس ملك سمت راست بملك سمت چپ گويد باز ايست از نوشتن كه همّت بر حسنه نموده، و چون بجا آورد في الفور براى او بنويسد، و هر گاه‏
 
 
در اخبار پيغمبر(ص) و ائمه اطهار(ع) از مجموعه ورام ..... ص : 223 اراده گناهى نمايد بوى متعفّنى از دهانش خارج شود، پس ملك سمت چپ بملك سمت راست گويد بازايست كه همّت بر انجام دادن گناهى نموده و چون بجا آورد آن را براى او ثبت نمايد. (1) و فرمود: حضرت صادق عليه السّلام چون بنده‏اى توبه نصوح (با اخلاص و دوام) نمايد كه عزم داشته باشد ديگر آن گناه را نكند خدا در دنيا و آخرت گناهانش را بر او پوشيده مينمايد، راوى عرض كرد: چگونه بر او پوشيده مينمايد؟ فرمود: محو ميكند از خاطر دو ملك آنچه را بر او نوشته‏اند از گناه، و وحى ميفرمايد به اعضا و جوارح او كه گناهان او را كتمان نمايند، و وحى فرمايد ببقعه‏ها و سقف و ديوارهاى زمين كه آن گناهانى كه بر روى شماها كرده است كتمان نمائيد، پس چون بمقام حساب رود چيزى بگناه او گواهى ندهد. (2) و مرويست از محمّد بن مسلم «1» كه گفت حضرت باقر عليه السّلام ميفرمود: گناه مرد مسلمان بعد از توبه آمرزيده مى‏شود، و بايد مؤمن عمل را از سر گيرد بعد از توبه، و بخدا قسم توبه نيست مگر براى اهل ايمان، محمّد بن مسلم گفت عرض كردم: اگر بعد از توبه و استغفار باز گناه كرد چه مى‏شود؟ فرمود: آيا گمان ميكنى كه خداوند پس از ندامت مؤمن از گناه خود و توبه نمودن توبه را از او قبول نميكند؟ گفت عرضكردم: اگر بعد از توبه باز گناه كرد چه مى‏شود؟ فرمود: براى هر مرتبه كه مؤمن توبه كرد و استغفار نمود خداى تعالى او را مى‏آمرزد زيرا خداوند آمرزنده و مهربان است و توبه را قبول ميكند، يا محمّد بپرهيز از اينكه مؤمنان را از رحمت خدا مأيوس و نااميد گردانى. (1) و فرمود: توبه‏كننده از گناه مانند كسى است كه هيچ گناهى براى او نباشد، و هر كه هميشه گناه كند و استغفار نمايد استهزاء و سخريه بخود مينمايد، (2) و فرمود: هر كه استغفار نمايد در هر روز هفتاد مرتبه، خداى تعالى هفتصد گناه او را بيامرزد. (3) و مرويست كه سؤال كردند از آن حضرت از معنى آيه: الَّذِينَ يَجْتَنِبُونَ كَبائِرَ الْإِثْمِ وَ الْفَواحِشَ إِلَّا اللَّمَمَ، فرمود: فواحش زنا كردن و دزدى نمودن است و: لمم: گناه صغيره است كه مؤمن گاه مرتكب آن مى‏شود و خود را ملامت و سرزنش ميكند و سپس استغفار ميكند. (4) و مرويست كه روزى حضرت امير المؤمنين عليه السّلام در كوفه بالاى منبر رفتند و پس از حمد و ثناى الهى فرمود: اى گروه مردم تمامى گناهان بر سه قسمست و ساكت شدند، مردى از صحابه عرضكرد يا على عليه السّلام فرموديد گناه بر سه قسمست و ساكت شديد؟ فرمود: آرى نگفتم آن را مگر آنكه خواستم تفصيل آن را بيان كنم و ليكن مرا حالتى عارض شد كه فاصله بين كلام گرديد، سپس فرمود: آرى گناهان بر سه قسمست، گناهيست كه آمرزيده مى‏شود، و گناهيست كه آمرزيده نميشود، و گناهيست كه صاحبش بين خوف و رجا است، عرضكردند براى ما بيان فرمائيد؟ فرمود: گناهى كه آمرزيده مى‏شود گناهيست كه بنده‏اى مرتكب مى‏شود و خداوند براى مكافاتش او را در دنيا معاقبه ميفرمايد، و خدا حليم‏تر و كريمتر از آن است كه بنده خود را دو مرتبه براى يك گناه عقاب فرمايد.
و گناهى كه آمرزيده نميشود ظلميست كه مردم بيكديگر ميكنند و خداوند بعزّت و جلال خود قسم ياد نموده كه نيامرزد (مگر بعد از رضايت و عفو طرف) چنان كه فرموده بعزّت و جلال خودم قسم عفو نميكنم ظلم هيچ ظالمى را اگر چه بدست زدن (بآرامى) باشد و يا دست كشيدن بر سر كسى و يا دست زدن بر حيوانات باشد، و خداوند در قيامت قصاص فرمايد بحدى كه بگردن كسى مظلمه ديگرى نباشد.
و قسم سوم گناهيست كه خداوند آن را بپوشاند و توبه را روزى بنده خود فرمايد، پس صبح كند آن بنده در حالى كه از گناه خود خائف و هراسان باشد و به پروردگار اميدوار باشد، لذا اميد رحمت (و آمرزش) براى اين بنده هست. (1) و مرويست از حضرت باقر عليه السّلام كه هر گاه خداوند اراده فرمايد كه بنده خود را (بواسطه اطاعت و بندگى) اكرام كند و آن بنده گناهى داشته باشد او را مبتلا به بيمارى كند، و اگر بيمارش نكند قبض روحش را سخت نمايد تا مكافات (و عقوبت) گناهش بشود (و از عقوبت اخروى نجات بيابد) و اگر اراده فرمايد كه بنده خود را (بسبب معصيتش) ذليل و خوار (و عذاب) نمايد و آن بنده حسنه‏اى داشته باشد براى جزاى حسنه‏اش در دنيا بدن او را سالم نگهدارد و يا اينكه روزى را بر او وسيع گرداند و يا مرگ را بر او آسان نمايد تا مكافات حسنه (و جزاى‏ اعمال خيرش) بشود. (1) و فرمود: حضرت صادق عليه السّلام هر گاه گناه بنده‏اى زياد باشد و عملى نداشته باشد كه كفاره گناهانش بشود خداوند (بلطف و كرمش) او را بحزن و اندوه مبتلا سازد (تا كفاره و عقوبت گناهانش بشود). (2) و فرمود: كه رسول خدا صلّى اللَّه عليه و آله و سلّم ميفرمود: خداى تعالى فرموده است بعزت و جلال خودم قسم خارج نميكنم بنده‏اى را از دنيا كه (بسبب اطاعتش) بخواهم او را غرق در رحمت خود كنم مگر آنكه گناهان او را فرو ميريزم به بيمارى و يا تنگى معاش، و اگر گناهى از او باقى بماند مردن را بر او سخت گردانم تا اينكه وارد بر من مى‏شود گناهى نداشته باشد كه او را داخل بهشت كنم، و بعزت و جلال خودم قسم خارج نميكنم بنده‏اى را از دنيا كه (بواسطه بسيارى گناهش) بخواهم او را عذاب كنم مگر آنكه جزاى اعمال خير و نيكوئيهاى او را بدهم، كه روزى (و ثروت) او را زياد ميكنم و يا بدنش را از امراض سالم و محفوظ نگاه ميدارم و يا دنياى او را امن مينمايم، و اگر حسنه‏اى از او مانده باشد مردن را بر او آسان ميكنم (تا تلافى حسنه‏اش بشود و حجتى بر من نداشته باشد) تا پس از ورودش بر من او را داخل آتش نمايم. (3) و فرمود: كه هر گاه خداوند اراده سوئى ببنده خود (بسبب كفر و يا شرك و يا گناهان كبيره‏اش) بفرمايد گناهانش را نگهدارد تا روز قيامت او را مجازات نمايد، و هر گاه اراده خيرى نسبت به بنده خود داشته باشد عقوبت گناهانش را در دنيا باو بچشاند. (4) و فرمود: رسول خدا صلّى اللَّه عليه و آله كه پيوسته مؤمن در اندوه و غمست تا زمانى كه از گناه پاك شود.(1) و از حضرت امام موسى كاظم عليه السّلام منقولست كه فرمود: از ما نيست كسى كه محاسبه نفس خود نكند هر روز، پس اگر عمل خيرى كرده باشد از خدا زيادتى (و توفيق انجام دادن بيشتر از) آن را بطلبد، و اگر گناهى كرده باشد استغفار و توبه كند. (2) و فرمود: كه زندگى و راحتى دنيا نيست مگر براى دو مرد- اول- مردى كه در هر روز عمل خيرى بر اعمال خير خود بيفزايد- دوم- مردى كه گناهان خود را بتوبه نمودن پاك كند، و توبه كسى قبول نميشود اگر چه اين قدر سجده كند كه گردنش قطع شود مگر بولايت ما اهل بيت (پيغمبر عليهم السّلام) آگاه باشيد هر كه بشناسد حق ما را و (بسبب محبت با ما) از خدا اميد ثواب داشته باشد و راضى باشد بقوت و روزى خود و لباسى كه بپوشاند عورت خود را، و بمحبت ما بخدا تقرّب پيدا كند ايمنست (از اهوال و شدائد و عذاب) در قيامت. (3) و فرمود: حضرت باقر عليه السّلام كه چيزى نيكوتر از حسنات و كارهاى خير نيست بعد از گناه كه آدمى بجا آورده باشد و چيزى زشت‏تر از گناه نيست بعد از حسنات كه آدمى مرتكب شود. (4) و فرمود: حضرت صادق عليه السّلام همانا شما (مردم) در يك عمر كوتاهى و روزهاى شمرده‏شده‏اى هستيد كه مرگ ناگهان بشما ميرسد و هر كه اعمالش خوب باشد غبطه ميخورد (در قيامت كه چرا بيشتر بجا نياورده) و هر كه اعمالش بد باشد حاصلى بد بدست آورد و نادم و پشيمان باشد (در قيامت كه چرا بجا آورده)، و آدم كند و بطى‏ء بحظ و بهره خود نميرسد (زيرا كسى كه در خانه بنشيند قوت و ما يحتاج ندارد) و آدم حريص را نميرسد مگر آنچه كه براى او مقدر شده، و هر كه را خيرى برسد خدا باو عطا فرموده و هر كه از شرّ و بدى محفوظ بماند خدا او را محفوظ داشته (بسبب اطاعتشان). (1) و فرمود: كه مردى آمد خدمت ابو ذر (ره) و گفت: علّت چيست كه ما از مرگ كراهت داريم؟ فرمود: زيرا شما دنيا را تعمير و آباد نموده‏ايد و آخرت را (بسبب گناه) خراب كرده‏ايد از اين جهت كراهت داريد و ميل نداريد از آبادانى بجاى خراب منتقل شويد گفت ورود ما را بر خدا (هنگام مرگ) چگونه ميبينى؟ فرمود: نيكوكار همانند مسافر است كه بر اهلش وارد شود (كه هم او و هم اهلش خوشنود ميشوند بملاقات يك ديگر، و شما نيز اگر نيكوكار باشيد با خدا چنين هستيد) و گناهكار همانند غلاميست كه از مولاى خود فرار كرده باشد و او را گرفته بنزد مولايش ببرند (كه از تأديب و مؤاخذه و شكنجه او ميترسد) گفت چگونه مى‏بينى حال ما را (در قيامت) نزد خداوند؟ فرمود: اعمال و رفتار و گفتار خود را بر قرآن عرضه (و مطابقه) كنيد، و خداوند در قرآن ميفرمايد: إِنَّ الْأَبْرارَ لَفِي نَعِيمٍ وَ إِنَّ الْفُجَّارَ لَفِي جَحِيمٍ «1» بدرستى كه نيكوكاران در بهشت پر نعمتند، و بدكرداران و فاجران در جهنم معذبند، آن مرد گفت پس رحمت خدا كجاست؟ فرمود: إِنَّ رَحْمَتَ اللَّهِ قَرِيبٌ مِنَ الْمُحْسِنِينَ «2» بدرستى كه رحمت خدا نزديك است بنيكوكاران (پس اگر شما نيكوكار باشيد رحمت خدا شما را احاطه خواهد كرد). (2) و نيز فرمود كه مردى به ابو ذر گفت كه براى من چيزى از علم (خداشناسى) بيان كن؟ فرمود: علم بسيار است و ليكن اگر قدرت‏ دارى بدى نكن بآن كسى كه دوستش ميدارى، گفت آيا ديده‏اى كه كسى بدوستش بدى كند؟ فرمود بلى، دوستترين چيزها نزد تو نفس تو است پس اگر معصيت خدا را نمودى بنفس خود بدى كرده‏اى، (چون او را بجهنم خواهى برد). (1) و فرمود: حضرت سجاد عليه السّلام چيزى شتابش مانند شتاب ثواب نيكوكارى، و عقوبت سركشى از فرمان خدا نيست، و عيب مرد همين بس كه بعيوب ديگران مينگرد و از عيوب خود چشم ميپوشد، و يا بيهوده و بدون علت اذيّت كند هم‏نشين (و دوست و همسايه و زن) خود را، و يا نهى كند مردم را از چيزى كه خود آن را ترك نميكند. (2) و فرمود: حضرت صادق عليه السّلام كه حضرت امير المؤمنين عليه السّلام در خطبه‏هاى خود بسيار ميفرمود: أيها الناس دينكم دينكم دينكم، اى گروه مردم مسلمان دين خود را حفظ كنيد؟ بدرستى كه گناه در دين بهتر است از حسنه‏اى كه در غير دين بجا آورده شود، زيرا گناه در دين آمرزيده مى‏شود و ليكن حسنه در غير دين قبول نميشود «1» (3) و فرمود: هر كه همسايه معصيت كارى داشته باشد و (قادر باشد كه مانع معصيت كردنش بشود و با اين حال) او را از معصيت كردن نهى نكند شريك گناه او خواهد بود. (1) و فرمود: براى بنده هيچ عقوبتى بزرگتر از عقوبت قساوت قلب نيست. (2) و فرمود: عطا نشده است بمرد چيزى كه بهتر از زن صالحه باشد كه هر گاه باو نظر كند شاد شود و چون غايب شود خود را نگاهدارى كند. (3) و فرمود: نبى اكرم صلّى اللَّه عليه و آله و سلّم كه هلاكت زنان امت من درد و چيز است، يكى طلا (زينت آلات) و يكى لباسهاى نازك بدن نما، و هلاكت مردان امت من در ترك علم و جمع كردن مالست (كه حقوق واجبه آن را ادا ننمايند). (4) و مرويست از مجاهد (بن جبر المكى التابعى المفسر) كه روزى حضرت رسول صلّى اللَّه عليه و آله و سلّم بعيادت جوانى رفت كه در حال احتضار بود، آن حضرت فرمود چگونه هستى؟ عرض كرد بخدا اميدوارم و از گناهان خود خائف و هراسانم، فرمود: در چنين موقعى جمع نميشود در قلب بنده اين چنين حالتى مگر آنكه خداوند باو عطا ميكند آنچه را كه اميدوار است و ايمنش مينمايد از آنچه كه خائف است. (5) و فرمود: كه خداوند حيا ميكند از بنده‏اى كه پس از نماز جماعت از او چيزى سؤال كند و باو عطا نفرمايد. (6) و فرمود: بيشتر خطاهاى اولاد آدم از زبان او است (زيرا بيك كلمه شقاوت ابدى حاصل كند). (7) و فرمود: هر كه دو ركعت نماز بخواند در خلوت كه كسى او را نه بيند مگر خداوند، نوشته مى‏شود برايش برائت از جهنم. (1) و فرمود: هر گاه جمعى در يك مجلس بنشينند و ياد خدا نكنند در قيامت بمنتها درجه حسرت خواهند بود. (2) و فرمود: بسيار استغفار كنيد زيرا خداوند استغفار را بياد شما نداد مگر آنكه اراده فرمود شما را بيامرزد. (3) و مرويست كه (بجمعى) فرمود آيا دلالت نكنم شما را بچيزى كه خطاها و گناهان را محو ميكند؟ گفتند بلى، فرمود وضو گرفتن با دشوارى و شدّت سرما، و بسيار بمسجدها رفتن و انتظار (وقت) نماز كشيدن بعد از نماز، (4) و فرمود: بپرهيز از محرّمات تا اينكه عابدترين مردم باشى و راضى باش بآنچه كه خداوند قسمت تو فرموده (و قناعت كن) تا اينكه غنى‏ترين مردم باشى، و نيكوئى كن بهمسايگانت تا اينكه مؤمن باشى، و دوست بدار براى مردم آنچه را كه براى خود دوست ميدارى تا اينكه مسلمان واقعى باشى، و بسيار خنده مكن زيرا بسيارى خنده دل را ميميراند، (5) و فرمود: هر گاه مردى قرض بدهد و گيرنده را مهلت بدهد تا مدتى ثواب صدقه دارد و اگر بعد از مدت معلوم او را مهلت داد براى او هر روزى ثواب يك صدقه دارد. (6) و فرمود: كار خير و نيكو بسيار است و ليكن (متأسفانه) بجا آورنده آنها بسيار كمست. (7) و فرمود: گاه مردى خدا را ميخواند (و طلب آمرزش ميكند) و خدا از او رو برميگرداند، باز او را ميخواند و رو از او بر ميگرداند؛ بار ديگر ميخواند و رو از او بر ميگرداند، تا در مرتبه چهارم خداى تعالى‏ بملائكه‏ها فرمايد بنده من مرا ميخواند و من از او رو بر ميگردانم، و بنده من ميداند كه كسى جز من او را نخواهد آمرزيد، پس شما شاهد باشيد كه او را آمرزيدم. (1) و فرمود: همه شما مردم همانند چوپان هستيد هم چنان كه او مسئول حفاظت و نگاهدارى گوسفند است شما هم مسئوليت سنگينى بعهده داريد نسبت بزير دستان، و مرد مسئول راهبرى و راهنمائى و تربيت عيال و فرزندان خود ميباشد، و زن مسئول نگاهدارى فرزندان و اهل بيت شوهر خود ميباشد، و خدمتكار و كلفت مسئول أموال مولا و آقاى خود ميباشند، آگاه باشيد كه هر كس مسئوليتى بر عهده او است و وظايف و تكاليفى نسبت بديگران دارد. (2) و فرمود: هر گاه يكى از شما گوشتى پخت بايد آب آن را اضافه كند و (از نظر اخلاق و حقوق همسايه دارى) مقدارى از آن را بهمسايه خود دهد. (3) و فرمود: مردم پيوسته در خيراند تا زمانى كه عجله نكرده‏اند، گفتند يا رسول اللَّه صلّى اللَّه عليه و آله عجله در چه امرى؟ فرمود: در دعا كه بگويند ما دعا كرده‏ايم و اجابت آن را نديده‏ايم. (4) و فرمود: هر كه چهل روز نماز خود را با جماعت بخواند نوشته مى‏شود براى او برائت از نفاق و نجات از آتش جهنم. (5) و فرمود: خداوند دوست دارد بنده فقير با عفّت را (كه پيرو شهوت و هوا و هوس و شيطان نباشد، و چشم بثروت ثروتمندان اندوخته باشد و دست بطرف آنها دراز نكند). (6) و فرمود: پاك و پاكيزه كنيد دهان خود را (از غيبت و تهمت‏ و فحش و دروغ و نمّامى و سخنان بيهوده) زيرا دهان شما راه (قرائت) آيات قرآنست (بخواندن قرآن و حمد و سوره در نماز) (1) و فرمود: طلب كنيد حوائج خود را از مهربانان و رحم دلان امت من تا بر آورده شود، زيرا خداى تعالى فرموده: رحمت خود را در رحم دلان بندگان خود قرار داده‏ام، و طلب نكنيد از كسانى كه قساوت قلب (و بخالت) دارند كه بر آورده نخواهد شد، و خداوند فرموده سخط و غضب من بر آنها است. (2) و فرمود: گاه بنده‏اى را در قيامت بسبب يك گناه از گناهانش صد سال حبس ميكنند و او نظر ميكند به برادران و زنان خود كه در بهشت متنعّمند (و او حسرت ميخورد، پس مرتكب هيچ نوع گناه نشويد). (3) و فرمود: هر كه گناهى را مرتكب شود و (خائف نباشد بلكه) خندان باشد داخل جهنم خواهد شد در حالى كه سخت گريان باشد. (4) و مرويست كه بصحابه فرمودند آيا خبر ندهم شما را ببزرگترين گناهان كبيره؟ گفتند بلى يا رسول اللَّه صلّى اللَّه عليه و آله و سلّم فرمود: بزرگترين گناهان كبيره سه چيز است، شرك بخدا، و عاق پدر و مادر بودن، و چون حضرتش تكيه داده بود بدو زانو نشست و فرمود: آگاه باشيد، گفتار ناحق گفتن و شهادت ناحق دادن، و اين قدر اين جمله را تكرار كرد كه ما گفتيم اى كاش پيغمبر ساكت ميشد. (5) و بسند صحيح از حضرت رسول صلّى اللَّه عليه و آله و سلّم مرويست كه ميفرمود:
هفتاد هزار نفر از امت من بدون حساب داخل بهشت ميشوند، و سپس به حضرت امير المؤمنين عليه السّلام توجه نمود و فرمود: يا على ايشان از شيعيان‏ تو هستند كه تو را بامامت (و خليفه بلا فصل من) قبول دارند. (1) و فرمود: هر كه كاغذى (يا چيز ديگرى) كه از نامهاى خدا در آن ثبت و نوشته شده باشد از زمين بردارد كه زير پا نماند براى تجليل اسم پروردگار، خداوند او را جزو صديقان محسوب فرمايد، و تخفيفى در عذاب پدر و مادر او عنايت فرمايد اگر چه مشرك باشند. (2) و فرمود: از ما نيست كسى كه بر صغيران ما (سادات) رحم نكند و بر پيران ما احترام نگذارد. (3) و فرمود: هر كه احترام به پيرمردى (از شيعيان على عليه السّلام) بگذارد ايمن خواهد بود از فزع روز قيامت.
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 (4) و فرمود: هر گاه سن مؤمنى بهشتاد سالگى رسيد پس او اسير خدا است در زمين، و نوشته مى‏شود براى او حسنات و محو مينمايند (بعضى از) گناهانش را. (5) و مرويست از عبد اللَّه بن عباس «1» كه هر كه بچهل سالگى رسيد و خير او از بديهايش بيشتر نباشد بايد مجهز رفتن بجهنم شود.
                        ارشاد القلوب-ترجمه مسترحمى، ج‏2، ص: 253
 (1) و مرويست از محمّد بن «1» الامام زين العابدين عليه السّلام كه هر گاه چهل سال از عمر مردى گذشت منادى از جانب آسمان ندا كند و گويد نزديك شد رفتن تو پس زاد و توشه آخرت مهيا نما. (2) و مرويست از عبد اللَّه بن عمر «2» كه مردى خدمت حضرت رسول صلّى اللَّه عليه و آله آمد و عرض كرد اهل بهشت چه عملى ميكنند كه ببهشت ميروند؟
فرمود: براستگوئى، و هر گاه بنده‏اى راست بگويد نيكى خواهد كرد و چون نيكى كند ايمان خواهد آورد (بخدا و رسول و اوامر آنها) و چون ايمان آورد داخل بهشت شود، عرض كرد يا رسول اللَّه صلّى اللَّه عليه و آله و سلّم اهل جهنم چه عملى ميكنند كه بجهنم ميروند؟ فرمود: بدروغگوئى و هر گاه بنده‏اى دروغ گفت فسق و فجور خواهد كرد و چون فجور كند كافر شود و چون كافر شود داخل جهنم گردد. (3) و مرويست (از اوس بن شرجيل) كه آن حضرت فرمود: هر كه همراه ظالمى برود از براى اعانت و يارى كردن او و بداند كه او ظالم است آن كس از اسلام خارج (و داخل كفر) ميگردد. (4) و فرمود: كه چون روز قيامت شود منادى ندا كند و گويد:
 


:: بازدید از این مطلب : 634
|
امتیاز مطلب : 5
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1
تاریخ انتشار : دو شنبه 2 بهمن 1391 | نظرات ()

صفحه قبل 1 2 3 صفحه بعد