نوشته شده توسط : زهرا هاشمی

یعقوب سراج می‏‏گوید: خدمت امام صادق رسیدم دیدم حضرت ایستاده نزدیک گهواره پسرش ابوالحسن موسی(امام کاظم) و او در گهواره است پس با فرزندش زمانی طولانی سخن می‏گفت: من آنجا نشستم تا حضرت فارغ شد: پس برخاستم به سوی امام صادق، حضرت فرمود: برو نزدیک مولای خود و بر او سلام کن، من نزدیک ابوالحسن موسی شدم و بر او سلام کردم، آنحضرت به زبان فصیح سلام مرا جواب داد و آنگاه فرمودند: برو تغییر بده اسم دخترت را که دیروز نام او نهاده‏ای، زیرا آن اسمی است که حقتعالی مبغوض دارد ( دشمن میدارد) آنرا، یعقوب گفت که حق تعالی دختری به من کرامت فرموده بود و من او را حُمِیرا( نام دیگر عایشه بوده) نام گذاشته بودم، امام صادق فرمود: اطاعت کن امر مولای خود را تا رشد یعنی راه راست نصیب تو شود. پس من اطاعت کرده و اسم او را تغییر دادم.



:: بازدید از این مطلب : 693
|
امتیاز مطلب : 32
|
تعداد امتیازدهندگان : 8
|
مجموع امتیاز : 8
تاریخ انتشار : شنبه 17 اسفند 1392 | نظرات ()